مرگ بالای درخت سیب، کتابی است در ستایش مرگ. از آنجایی که همه ما انسانها در تمامی دورانها به دنبال زندگی جاودانه هستیم، شنیدن این داستان دوباره آرزوی دیرینهمان را به ما یادآور میشود. آرزوی زیستن برای همیشه و زندگی بدون مرگ.
حکایت حمالی که رمال شد
مردی به اصرار زنش وسوسه میشود کار حمّالی را رها کند و شغل رمّالی پیشه کند. از بخت بلند، دو بار پیشبینیاش درست از کار درمیآید، رمّالباشیِ شاه میشود و حسابی نانش میافتد توی روغن. اما این تازه آغاز ماجراست…
خوراک زرافه با سالاد لاک پشت
بعد از کلی کار روزانه، بدو بدو بیایم خونه و تندتند غذا درست کنیم برای کوچولوهامون و به عشق غذا خوردنشون بشینیم روبروشون و… وای از اون موقعی که یهو بگن «من این غذا رو دوست ندارم» !!!! ولی همیشه یه راهی هست برای این که ما این بازی رو ببریم. میتونیم از باقالیپلو مزرعهی لوبیا بسازیم با گاوهای شیرده. میتونیم از ماکارونی خوراک زرافه درست کنیم با یه سالاد مخصوص لاکپشت کنارش.
خوبه بدونید که کتاب «خوراک زرافه با سالاد لاکپشت» در سال ۲۰۱۷ برندهی جایزهی بزرگ کتابهای تصویری اوشیمای ژاپن شده.
کتاب من مترسکم ولی می ترسم
مگر نمیشود مترسکها ترسو باشند؟ اصلاً کی گفته که همه باید از مترسکها بترسند؟ ما که فکر میکنم هیچکس نمیتواند بگوید که مثلاً همهی مترسکها باید بقیهی موجودات را بترسانند. یا همهی پرندهها کرم بخورند و پرواز کنند. همیشه ممکن است کسی باشد که با بقیهی همنوعان خودش فرق داشته باشد. پس شما هم اگر مترسکی دیدید که بلند بلند میپرید و دنبال دوست میگشت اصلاً تعجب نکنید. روباه قرمز خواندن این کتاب را به بچههای ۴ سال به بالا توصیه میکند. به گمان ما بچههای سه سال اول دبستان هم میتوانند خودشان کتاب را بخوانند.
قصه های من و بابام ۲ – کتاب شوخی ها و مهربانی ها
چند نفر از شما قصههای من و بابام رو میشناسین؟
حتماً خیلیهاتون. مهترین ویژگی این کتاب اینه که تصویرهای داستانیِ خیلی ساده داره. برای همین بچههایی که هنوز سواد خوندن و نوشتن ندارن هم میتونن با این کتاب اول تصویرخوانی رو یاد بگیرن. یعنی به ترتیب و با دیدن دقیق تصویرهای پشت سر هم خودشون از قصه سر دربیارن.
ستاره ای برای همه
یک شب ستاره ای از آسمان روی زمین می افتد. خرس مطمئن است که ستاره مال خودش است او راهمی افتد تا ستاره را به دوست هایش نشان بدهد. تا اینکه می فهمد هر چه ستاره بیشتر تحسین شود، زیبا و زیباتر خواهد شد. حالا خرس باید چه کار کند؟
پسرک و جادوی مری پاپینز
از بیرون صدای باران می آمد که شدیدتر می شد و صدای خنده های زوجی که در باران زیر یک چتر باهم می دویدند. اما در اتاق من هیچ صدایی نبود، مگر زمزمه خودم: «هیچ سرنخی نداری ماریا.» نمی دانم چرا شنیدن صدای خنده های آن زوج باعث شد چهره گیل و آن لبخندش جلوی نظرم بیاید. گفته بود: «قبل از این که دیر بشود کلمه های جادویی را بگو.» «چی دیر بشود گیل؟» حرف هایمان را زیر لب تکرار می کردم و شقیقه هایم را ماساژ می دادم: «برای کی؟»
چند نفس عمیق کشیدم و گردن و شانه هایم را شل کردم. سعی کردم همه چیز را کنار هم بگذارم. «پسری که می خواهد مری پاپینز بشود.» «و نمایشی که فکر می کند می تواند همه چیز را تغییر دهد. مادری که دور از خانه کار می کند و آن طور که گیل می گوید در صندوق گنجی زندگی می کند که بالای کمدی در اتاقِ کار پدرش است. مادری که فقط هفته ای یک بار برای پسرش نامه می نویسد و عجیب است با تمام علاقه ای که به گیل دارد، هرگز وقت نمی کند به او زنگ بزند. و پدرش، کسی که هر شب به صفح? کامپیوترش زل می زند و گریه می کند، اما عکس روی صفحه صورت خودش است نه زنش. و به نظر می رسد می خواهد حساسیت بیش از حد پسرش را نادیده بگیرد (در نقاشی های گیل، پدرش از نگاه کردن به او پرهیز می کند).» هفت برچسب دارم و یک آلبوم چرمی قهوه ای که کسی اجازه ندارد آن را ببیند.
قصه های من و بابام ۳ – کتاب لبخند ماه
چند نفر از شما قصههای من و بابام رو میشناسین؟ حتماً خیلیهاتون. مهترین ویژگی این کتاب اینه که تصویرهای داستانیِ خیلی ساده داره. برای همین بچههایی که هنوز سواد خوندن و نوشتن ندارن هم میتونن با این کتاب اول تصویرخوانی رو یاد بگیرن. یعنی به ترتیب و با دیدن دقیق تصویرهای پشت سر هم خودشون از قصه سر دربیارن.
حق دارم کودک باشم ( شومیز )
همهی بچههای دنیا حقوقی دارند، آنها حق دارند از این حقوق آگاه باشند و دربارهی آن صحبت کنند...
چه فکر خوبی!
آن روز اصلاً مثل همیشه نبود!
پرندهها خوشحال نبودند، آسمان قشنگ نبود و مهمتر از همه این که کوکیهم اصلاً خوشحال نبود. او فقط به یک چیز فکر میکرد، من اصلاً از این گوشها خوشم نمیآید.
همه ی آنها یک گربه دیدند
بچه، سگ، روباه، ماهی، موش، زنبور، پرنده، کَک، مار، راسو، کرم و خفاش هر یک گربه را به شکلی میبینند. مثلاً از نگاه سگ، گربه لرزان و خجالتی است و از نگاه موش، یک شکارچی ترسناک. تو وقتی به گربه نگاه میکنی، چه میبینی؟
چشم هایت را ببند
من سعی میکنم همه چیز را برای برادرم توضیح بدهم، اما او همیشه با من جروبحث میکند. به او میگویم: «میبینی؟ درخت یک جور گیاه خیلی بلند است که کلی برگ دارد.»
او توضیح میدهد: «نه اینطوری نیست! درخت یک چوب دراز است که از زمین بیرون آمده و آواز میخواند!»
بین من و تو
دکتر کاترین گگن در این کتاب راههایی برای برقراری ارتباطی صمیمی و آرامشبخش میان کودکان و والدین پیشنهاد میکند.
قصه هایی از ادبیات شفاهی ایران – خاله پیرزن
گنجشک و الاغ، مرغ و کلاغ، سگ نگهبان، واق و واق و واق!
اما یک لحظه صبر کنید!
اصلا مگر خانهی نقلی خاله پیرزن با یک حیاط و باغچه، با یک اتاق و طاقچه، برای همهی آنها جا دارد؟
قصه های من و بابام ۱ – کتاب بابای خوب من
چند نفر از شما قصههای من و بابام رو میشناسین؟ حتماً خیلیهاتون. مهترین ویژگی این کتاب اینه که تصویرهای داستانیِ خیلی ساده داره. برای همین بچههایی که هنوز سواد خوندن و نوشتن ندارن هم میتونن با این کتاب اول تصویرخوانی رو یاد بگیرن. یعنی به ترتیب و با دیدن دقیق تصویرهای پشت سر هم خودشون از قصه سر دربیارن.
از سر تا دم – بندپایان از سر تا دم
شاخک نوکتیز؟
موهای زبر؟
چشمان درشت؟