تعطیلات بارباپاپا
بارباها برای تعطیلات به جزیرهی خوشآبوهوایی رفتهاند، اما بچههای بارباپاپا باهم دعوا میکنند و بعد تصمیم میگیرند هر کدام در گوشهای از جزیره خانهای برای خود بسازند تا دیگر پیش هم نخوابند.
قصه های چارلی و لولا ۲۵ – میخواهم مثل تو خیلی بزرگ شوم
لولا خیلی دلش میخواهد زودتر بزرگ شود تا بتواند همه کارهایی را که چارلی انجام میدهد انجام بدهد. اما بعد با این مسئله مواجه میشود که تا وقتی کوچک است خیلی کارهای جالبتر میتواند بکند.
قصه های چارلی و لولا ۱۲ -راستش را به او بگو
لولا ژاکت پشمالوی جدید لوتا را قرض میگیرد و کیف سگکدارش را در عوض به او میدهد؛ اما آیا میتواند در اداره پست و سوپرمارکت و زیر باران هم به خوبی از آن نگهداری کند؟
کودکانههای بامداد – ملکه ی سایه ها
روزی روزگاری خواهر و برادری بودند که باهم کبوترها را در آسمان نگاه میکردند. برادر به خواهرش گفت دلت میخواست جای کبوترها باشی؟ خواهر گفت بله. و برار به او گفت پس بال بزن و برو. و خواهر کبوتری شد و پرواز کرد و رفت. و برادر از آن پس جستجویش را برای بازیافتنش در کاخ ملکهی سایهها و آزاد کردنش از بند او آغاز کرد.
خواهری برای خرگوش کوچولو!
خوندن کتابهای تصویری با داستان ساده برای بچهها این حسن رو داره که بعدتر بچهها فقط با ورق زدن اون کتابا میتونن داستان رو توی ذهنشون مرور کنن. مجموعهی سه جلدی خرگوش کوچولو از اون کتابهاست که میتونین برای بچههای ۱.۵ سال به بالا بخونید و به خاطر مقوایی بودن کتابها با خیال راحت بدینش دست خود بچهها تا ورق بزنن. این مجموعه سه جلد داره: صبح بخیر خرگوش کوچولو! شب بخیر خرگوش کوچولو! خواهری برای خرگوش کوچولو!
دری و دندان شیری
دری اولین دندانش لق شده و همهاش دارد از پری دندان حرف میزند. (و خب این هم طبیعتاً اعصاب خواهر و برادرش را خرد کرده!) خانم گابل گراکر، دشمن خیالی دُری، سعی میکند جای فرشتهی دندان را بگیرد و شبها او به اتاق بچهها سر بزند و دندانها را بدزدد. حالا وقت این رسیده که دری یک نقشهی درستوحسابی بکشد و کار فرشتهی دندان را به او برگرداند...
بری بی عرضه ۵ – معمای آب میوه ی مچاله
به دنیا آمدن برادر بری، دردسرهایی با خود دارد؛
و این تازه شروع ماجرای کارآگاه بیعرضه است…
قندعسل ۳ – خل بازی های قندعسلی
پیتر یک لحظه هم از دست برادر پنج سالهاش، قندعسل، آرامش ندارد. او که معلوم نیست بچه است یا زلزله، نقشههای زیادی هم توی سرش دارد؛ خیال دارد با شیلا تابمن، همان دشمن قسم خوردهی پیتر، عروسی کند. این خبر برای خراب کردن تعطیلات تابستان پیتر بس نبود که حالا پدر و مادرش هم تصمیم گرفتهاند ویلایی درست کنار ویلای شیلا و خانوادهاش اجاره کنند. پیتر بیچاره مجبور است سه هفته با قندعسل و شیلا سر کند. این مصیبت نیست؟!
قندعسل ۲ – سوپر قندعسل
یادتان هست پیتر چقدر از دست برادر کوچکش، قندعسل عاصی بود. فارلی درکسل هچر، معروف به قندعسل، خیال میکند قدرتمند است و لابد از فضا هم امده! اما فقط پیتر میداند که این قندعسل، اهل همین زمین خودمان است، قدرت مافوق بشری ندارد که هیچ، خیلی هم خرابکار و مایهی عذاب است! سروکله زدن با قندعسل کم بود، حالا پدر و مادرش میخواهند دوباره بچهدار شوند. خدا به داد پیتر برسد اگر این بچه هم شبیه قندعسل از آب در بیاید! آن وقت معلوم نیست پیتر، جان سالم به در میبرد یا نه!
قندعسل ۱ – نخودی و قندعسل
توی اتاق یا جای پیتر است یا جای برادرش، قندعسل. با هم که یکجا باشند احساس میکنی دیگر ظرفیت تکمیل است. بزرگترها فکر میکنند قندعسل خیلی ناز و شیرین است، اما فقط پیتر میداند این بچه، چه آتشپارهایست... این وروجک هر جا باشد دردسر درست میکند. از این دردسرها...
جودی دمدمی ۱۵ – دوشنبههای دلگیر
جودی حاضر است هر کاری بکند اما دوشنبه به مدرسه نرود، یا اصلاً دوشنبهای در کار نباشد. اما وقتی بالاخره به هر ضربوزوری شده به مدرسه میرود، آقای تاد را میبیند که کلاس و خودش را با پلاستیکهای حبابدار یکی کرده! و همین میشود شروع ماجرایی تازه که جودی و استینک با خلاقیت و خوشفکری همیشگیشان راه میاندازند: آنها میخواهند برای تمام روزهای هفته یک مناسبت فوقباحال پیدا کنند تا سوپرموپرخوشگذرانی راه بیندازند. جودی و دوشنبههای دلگیر داستانی است با ایدههای درخشان برای لذت بردن از زندگی و به کودکان نشان میدهد چگونه میتوانند با فعالیتهای ساده و روزمرهشان در تحقق صلح و برقراری آرامش در جهان نقش موثری داشته باشند.
استینک ۱ – هی آب میرود!
استینک هی آب میرود! اولین کتاب از مجموعهی استینک است. استینک، برادر جودی دمدمی و قد کوتاهترین بچهی کلاس دوم است. جودی یک شب قد برادرش را اندازه میگیرد و میبیند استینک کوتاهتر شده! استینک حسابی نگران میشود. نخود و شیر میخورد، بلوز و شلوار راه راه میپوشد، به موهایش ژل میزند و ... آیا بالاخره استینک میتواند راه حلی پیدا کند که قدش بلندتر شود؟
آ مثل آمبر ۲ – آمبر و ماجراهای سفر
آمبر بروان و جاستین دو تا دوست صمیمی هستند که میخواهند برای تعطیلات با هم بروند سفر! فقط یک مشکل هست. آن هم برادر کوچک جاستین، دَنی است که همیشه میخواهد به آنها بچسبد. آیا آمبر میتواند راهی بیدا کند که از دست دَنی خلاص شود؟
جونی بی جونز ۲ – میمون کوچولوی بامزه
مامان قرار است یک نینی بیاورد، اما جونی اصلا خوشحال نیست. به نظر او نینیها پیفپیفویند و فقط بلدند گریه کنند. اما خبر مهمتری در راه است. مامانبزرگ میگوید نینی تازه، یک میمون کوچولوی بامزه است. ولی جونی! واقعا فکر میکنی لازم بود همهجا را پر کنی که مامان برایت یک میمون کوچولو به دنیا آورده؟
احمق بانمک ۴/ پینگ پنگ با ماهیتابه
اینجا هم خیلی میخندید و هم خیلی حرص میخورید. برادرهای آنژل او را احمق بانمک صدا میکنند و او هم هر بار با کمک دروهمسایه و دو دوست عزیزش، کلوئه و کوین، حسابشان را میرسد. در ضمن آنژل عاشق لباس صورتی، آبنبات، ماست لیمویی و مَشویو، عروسک شیرش، است و از دوستی با کوین لذت میبرد، البته اگر برادرهای وحشیاش بگذارند!
احمق بانمک ۳/ بالنی با دو بلیت اضافه
اینجا هم خیلی میخندید و هم خیلی حرص میخورید. برادرهای آنژل او را احمق بانمک صدا میکنند و او هم هر بار با کمک دروهمسایه و دو دوست عزیزش، کلوئه و کوین، حسابشان را میرسد. در ضمن آنژل عاشق لباس صورتی، آبنبات، ماست لیمویی و مَشویو، عروسک شیرش، است و از دوستی با کوین لذت میبرد، البته اگر برادرهای وحشیاش بگذارند!