باید بروم دست شویی
سگ کوچولو باید برود دستشویی؛ خیلی تند و فوری.
اما خواهر کوچکترش روی لگن او نشسته است!
چون که موش روی لگن خواهرش نشسته…
سگ کوچولو از کنار همهی لگنهای خانهشان میگذرد، اما همه در حال استفادهاند.
حالا دیگر سگ کوچولو خیلی فوری باید به دستشویی برود…
Who’s On the Loo?
Guess who's on the loo in this lift-the-flap book packed with funny animal friends.
دایان دیگه بزرگه – خوب بلدم روی لگن بنشینم
همهی بچهها یک روزی روی لگن مینشینند ماجراهای دایان را دنبال کن.
بلدم برم دستشویی !
وقتی که دستشویی دارم
خوب گوش می دم به بدنم
می رم سراغ لگنم
من و داداشم – پوشک دیگه بسه
اسم من گودون است.
یک روز مامانم تصمیم گرفت، داداش کوچولویم گاستون را از پوشک بگیرد.
برایش یک بسته شورت هفتتایی قشنگ خرید و او را روی لگن نشاند و گفت: “جیش توی لگن، باشه قند عسلم؟”
نزدیک ظهر همان روز، لگن قند عسل، هنوز خالی بود و همهی شورتهای او خیس شده بودند…
و درست همان موقع، من تصمیم گرفتم خودم به گاستون جیش کردن توی لگن را یاد بدهم.