برای شناختن جهان چند راه وجود دارد؟ آیا وقتی وارونه باشیم، جهان مثل قبل است؟ آیا جهان در شب، در روزهای بارانی یا وقتی برف میبارد، برای همهی ما که در آن زندگی میکنیم یک جور است؟ «چشمهایت را ببند» آنوقت میتوانی جهان را بهگونهای دیگر ببینی. آنوقت بابا حتماً فرد قدبلندی نیست که کلاه سرش میگذارد؛ اصلاً شاید او یک بوسِ زِبر باشد که بوی پیپ میدهد! تو فکر میکنی لامپ چیزی است که نور پخش میکند؟ اما نه! شاید لامپ یک توپِ کوچک و صاف و خیلی داغ باشد. مبادا به آن دست بزنی! شاید فکر کنی صابون برای شستوشوست؛ اما صابون میتواند سنگی باشد که آب میشود و بوی خوبی میدهد. مگر نه؟ میبینی؟ وقتی چشمهایت را ببندی میتوانی همه چیز را بهگونهای دیگر ببینی!
پس «چشمهایت را ببند» و با هر صفحه از این کتاب به شکلی تازه به اطرافت نگاه کن!
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.