هری وقت دکتر دارد وخیلی نگران است ، چون نمی داند آن جا چه اتفاقی می افتد، اما جوجه تیغی می داند باید چه کار کند . او به هری کمک می کند تا شجاع باشدد. یعنی حالا هری آمادهی دکتر رفتن است؟
داستان شیرین و معصومانه دربارهی دوستی و همدلی.
ناشر | |
---|---|
نویسنده | |
تصویرگر | |
مترجم | |
گروه/رده سنی | |
نوع کتاب | |
موضوع |
78,000 تومان
2 عدد در انبار
آیا دلت میخواهد در کتاب جانوران ته آب شنا کنی و با جانوران ریز و درشت آشنا شوی؟ حالا دوست داری توی حوض شنا کنی یا توی اقیانوس؟ از هشتپا بیشتر خوشت میآید یا عروس دریایی؟
عروس دریایی شده قصهگو، اسب ماهی داره گوش میده به او
حالا کتاب را باز کن. سرت را تو دایرهی وسطش ببر و صفحهها را یکی یکی ورق بزن. میتوانی خودت را توی آیینه هم ببینی. خیلی بامزه شدهای. مگر نه؟
پس شکلک در بیار. شعر بخوان. بخند و بازی کن.
روزی در یک جنگل بزرگ چیز گردی پیدا شد و بعد یک دفعه صدا کر دو شکست. ترق.!!!! و یک جوجه دهن باز کرد.
این کتاب دربارهی نحوهی ارتباط با فرزندانمان است: این که چیزی مانع ارتباط خوب میشود و چه چیزی میتوان آن را بهتر کند؟ این که خود ما چگونه پرورش یافتهایم و این چگونگی بر چطور بر فرزندپروری ما و اشتباهاتی که مرتکب میشویم تاثیر میگذارد. به ویژه اشتباهاتی که هرگز نمیخواستهایم انجام دهیم و این که در این باره باید چه کار کنیم.
تیلی خانم فکر میکند فیل دیگری دیده. یعنی او یک دوست جدید است؟ آقا تانکه فکر میکند تانک دیگری دیده است. یعنی او دشمن است؟ وقتی آنها همدیگر را میبینند، چه اتفاقی میافتد؟
نجات جان سگی که در گرما توی ماشین گیر افتاده و نجات یک بچه ی نوپا از غرق شدن در آب، از فعالیت های سه کارآگاه مخفی ماهر است؛ جولیان، هیویی و گلوریا. اما آن چه واقعا می خواهند پیدا کردن دزد واقعی بانک است و به دست آوردن جایزه ی دویست و پنجاه هزار دلاری! و درست وقتی به نظر می رسد دارند به هدف شان می رسند، سروکله ی رئیس پلیس پیدا می شود و کارآگاه های حرفه ای متوجه می شوند توی دردسر افتاده اند.
آنتون شعبدهبازی میکند! از اون کتابهای بامزهایه که میتونید کلی باهاش بخندید. آنتون فکر میکنه شعبدهبازی بلده، و میتونه همه چیز رو غیب کنه! اینکه میتونه یا نه؟ و اینکه اگر کسی رو غیب کنه میتونه دوباره برش گردونه یا نه؟ چیزیه که باید با خودن کتاب خودتون ازش سر دربیارید.
روباه قرمز خوندن این کتاب جذاب رو به همهی ۳ سال به بالاهای عزیزِ دلش به شدت پیشنهاد میده. امیدواریم که بخونیدش و بلند بلند بخندید.
یک روز گرم تابستان بود. نارنجی و دوستش گوش سیاه، کنار جویبار بازی می کردند. گوش سیاه گفت: «بیا جلوی آب سد بسازیم.» نارنجی گفت: «من که بلد نیستم.» گوش سیاه گفت: «ولی من بلدم.» نارنجی گفت: «باشه تو سد بساز، من قایق می سازم.» این گفت و گو می توانست شروع یک ماجرای شاد و بانشاط باشد. اما این طور نشد، نارنجی و گوش سیاه با هم دعوایشان شد. آن ها قهر کردند و ...می پرسید چرا؟ خودتان داستان را بخوانید تا بدانید آن ها چرا با هم قهر کردند و دست آخر کارشان به کجا کشید.
درست وقتی از توالت فرنگی انتظار ندارید ...
صرف نظر از مهارتهای عملی که برای گذران امور لازماند، کودکان باید مهارت های اجتماعی و عاطفیشان را نیز گسترش دهند تا به بزرگسالانی متعادل تبدیل شوند. این مهارتها محور بحث این کتاب هستند.
ماشین زمان جورج و هارولد که به شکل یک توالت بنفش بود، آنها را به دنیایی دیگر برد. ساکنین سرزمین توالت بنفش (یعنی جورج بدجنس، هارولد بدجنس و کاپیتان بیشلواری) ماموریت دارند تا دنیای ما را تصاحب کنند و هیچچیز نمیتواند جلوی آنها را بگیرد. آیا جورج و هارولد میتوانند به تنهایی از پس این ماموریت بربیاییند یا باز هم به کمک کاپیتان زیرشلواری احتیاج پیدا میکنند تا دنیا را نجات دهند؟
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.