عملیات ایگوانا ۱ – ارثیه ی پدربزرگ
ترمزدستی و چراغراهنما اسم دو تا وسیله توی ماشین نیستند، آنها دو تا دوست هستند که قرار است به کمک هم مأموریت بزرگی را انجام بدهند؛ گرفتن ارث و میراث بابابزرگ پولدار از یک بزمجه!
فکر کنم اینجا دیگر ته خط است (این جمله مال یک فیلم است، ولی درمورد من واقعیت دارد). این زیرزمینِ زشت، با کلی وسایل زشت و کتابهای زشت و درودیوار زشت، حق من نبود. منی که اینهمه بیگناهم! اما از یک چیز مطمئنم؛ بزمجهی بابابزرگ هم دقیقًا یک جایی توی همین خانه است، بزمجهی بیمصرفی که معلوم شد اصلاً بزمجه نیست و من بهخاطرش دارم جانم را از دست میدهم. ای کسی که بعد از من این نوشتهها را میخوانی! ماجرای واردشدنم را به این شهر و بعد به این خانه، از اول تا این لحظه (که احتمالاً لحظات آخر است)، در قسمتهای سفید کتابهایی که اینجاست برایت مینویسم تا بدانی که زندانیشدن و مردن حق من نبود. هرچند، وقتی مرده باشم دانستن و ندانستن تو هیچ کمکی به من نمیکند.
حداقل اگر آن بزمجهنما را دیدی، اول نجاتش بده بعد هم گموگورش کن!
ناشر | |
---|---|
نویسنده | |
تصویرگر | |
گروه/رده سنی | |
نوع کتاب | |
موضوع |
145,000 تومان
3 عدد در انبار
محصولات مرتبط
مامان من کو؟ – خرگوش کوچولو
خرگوش کوچولو همه جا را دنبال مادرش میگردد، اما هیچکس نمیتواند به او کمک کند. آیا او میتواند مادرش را پیدا کند؟ این داستان ساده و جذاب با استفاده از شخصیتهای دوستداشتنی و تصاویر زیبا نخستین کلمات را به کودکان شما میآموزد.
قصه های قبل از خواب ۱۴ _ برگرد به تختخواب، اد
قصههای قبل از خواب یه مجموعهی خیلی جذابه. حدود ۱۸ تا داستان خوب برای اینکه قبل از خواب برای بچهها بخونیدشون. بعضیهاشون متن کمتری دارن و میشه برای ۳ سالهها و کمی بالاتر هم خوندشون. متن بعضیهاشونم بیشتره و به درد ۶-۷ سالهها و کمی بالاتر میخورده. در هر حال مجموعهی خیلی فوقالعادهایه و میتونید قبل خواب با خوندنشون کلی کیف کنید.
کتابها مناسب گروه سنی الف و ب هستند و همه در موضوع خواب با هم اشتراک دارند.
ماکاموشی (۱۴) تعطیلات در هتل ژنده پنده
بعضی وقتها موش پُرکاری مثل من به تعطیلات نیاز دارد، سفری خوب و آرامشبخش. ولی بهحق پنیرهای ندیده و نخورده! هربار خواستم از شلوغی شهر موشها جدا شوم، یک مصیبت روی سرم هَوار میشد! واپنیرا!!!
وقتی هم که مصیبتها تمام شد، همهی جاهای خوب پُر شده بود. دست آخر از هتل ژندهپندهای سر درآوردم و هماتاقیهایم هم یک مشت موشچه از کار درآمدند! حالا بیا و درستش کن...
مانگا ۱ Jujutsu Kaisen
نبرد جادویی یک مجموعه مانگای ژاپنی است که توسط گگه آکوتامی نوشته و تصویر شده است. داستان درباره ی یک دانش آموز دبیرستانی به نام یوجی ایتادوری است که به یک سازمان مخفی جادوگران جوجوتسو می پیوندد تا به نفرین قدرتمندی به نام ریومن سوکونا پایان دهد. ...
خودم می خوانم ۹ روباه
مجموعه ۴۲ جلدی کتابهای خودم میخوانم مرحله به مرحله به بچهها کمک میکند تا در خواندن و نوشتن مهارتشان بیشتر شود. هر کدام از کتابهای این مجموعه به یک حرف یا صدا اختصاص دارد. هدف از انتشار این مجموعه ایجاد عادت خواندن در بچهها است و به نظر ما در این امر مهم واقعاً اثربخش است.
این مجموعه را به صورت تک جلدی و با هم میتوانید سفارش دهید و تهیه کنید.
در ضمن این کتابها برای بچههایی که در خارج از کشور میخواهند زبان فارسی را یاد بگیرند هم بسیار مفید است.
مجموعهی خودم میخوانم مناسب ۶ سال به بالاست
کتاب کار کومن – بیا بچسبانیم ۲
اگر کودکان از این کتاب لذت بردند، به سراغ یکی دیگر از کتابهای کار ما بروید. هر کتاب برای هدایت کودک در زمینه مهارت یا مفهوم آموزشی مشخص طراحی شده است.
مومی ترولها ۶ ؛ افسون زمستان
با مومیترولها آشنا شوید! جانورهای گِرد و کوچکِ افسانهای و بامزه که مثل اسب آبی پوزهی کشیده دارند. اما اسب آبی نیستند! مومیترولها در روزگاران گذشته توی خانهی آدمها و کنار پریانِ خانگی، پشت بخاری زندگی میکردند. اما الان زندگیشان عوض شده. ماجراهای جالب و هیجانانگیزشان را بخوانید.
کاپیتان زیرشلواری و انتقام ظالمانهی توالت توربوی ۲۰۰۰ (کتاب یازدهم)
درست وقتی از توالت فرنگی انتظار ندارید ...
کتابی که آرزو میکنید والدینتان خوانده بودند
این کتاب دربارهی نحوهی ارتباط با فرزندانمان است: این که چیزی مانع ارتباط خوب میشود و چه چیزی میتوان آن را بهتر کند؟ این که خود ما چگونه پرورش یافتهایم و این چگونگی بر چطور بر فرزندپروری ما و اشتباهاتی که مرتکب میشویم تاثیر میگذارد. به ویژه اشتباهاتی که هرگز نمیخواستهایم انجام دهیم و این که در این باره باید چه کار کنیم.
عملیات ایگوانا ۳ – زندگی بی فرمون
ترمزدستی و چراغراهنما اسم دو تا وسیله توی ماشین نیستند، آنها دو تا دوست هستند که قرار است به کمک هم مأموریت بزرگی را انجام بدهند؛ گرفتن ارث و میراث بابابزرگ پولدار از یک بزمجه!
خانم گلابی در را باز کرد و ما را فرستاد تو. اتاق زیاد شبیه اتاق شکنجه نبود. برعکس، خیلی هم قشنگ بود. سر درنمیآوردم نقشهی برادرزادهی دکتر اکبر خبری چه میتوانست باشد. در را که بست، با هیجان گفت: «نظرتون چیه بریم روی تخت بپربپر کنیم؟»
به تشک تخت اشاره کرد: «این تشک فنری میتونه شما رو تا سقف بندازه بالا! یالا بیایید امتحان کنید!»
چی؟ دقیقاً از ما چه میخواست؟ یعنی یک سیستم دستگیری توی سقف کار گذاشته بود که قرار بود وقتی بپریم بالا، دستگیرمان کند؟
خانم گلابی تندتند جیبهایش را گشت و دوباره گفت: «زود باشید تنبلها! دلتون بازی نمیخواد؟»
نع! من که در آن موقعیت دلم بازی نمیخواست. ناسلامتی من جاسوس بودم!
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.