اندوه گاه سرزده به دیدارت میآید.
ما اگر او را بپذیری، درمییابی که این مهمان ناخوانده آنچنان که به نظر میآید، بیگانه نیست…
بزرگترین نعمتی که این روزا بچهها دارن همین آگاهی پدر مادراست که براشون کتابهایی دربارهی شناخت احساساتشون میخونن.
احساست مثل کلافهای کاموای در هم پیچیده میمونه. مهم اینه که دونه دونه این کلافها رو از هم جدا کنید سرشو نشونشون بدید و بگید ببین این غمه، ببین این یکی شادیه و…
بعد بهشون میگین وقتی غم سراغش اومد چی کارا میتونه بکنه یا وقتی مثلاً خشم به سراغش اومد.
این کتابی که میبینید به قشنگترین شکل ممکن برای کوچولوها میگه که اگه اندوه به سراغشون اومد چی کار کنن. و خب اولین کار پذیرفتنشه.
ناشر | |
---|---|
نویسنده | |
تصویرگر | |
مترجم | |
گروه/رده سنی | |
نوع کتاب | |
موضوع |
106,000 تومان
9 در انبار
باکستر عاشق کتاب است. انقدر زیاد که دوست داشت خودش توی کتابی باشد!
برای همین وقتی میبیند که جایی دارند برای شخصیت اول کتاب کسی را انتخاب میکنند داوطلب میشود.
اما چه چیز او خاصی است که او رو شخصیت اصلی کتاب کند؟
اصلاً برای اینکه شخصیت اصلی کتابی باشیم باید چه جور چیزی باشیم؟
و درست وقتی باکستر ناامید میشود میفهمد که اصلاً خودش کتاب خودش را دارد و شخصیت اصلی آن است.
و خب همانطور که میبینید این داستان تکراری زندگی همهی ماست.
همهی ما دوست داریم نقش اصلی باشیم و شاید هنوز کشف نکردهایم که نقش اول زندگی خود خودمان هستیم.
مفهومی ساده که خیلی وقتها فراموش میکنیم.
روباه قرمز خواندن این کتاب را به همهی ۳ سال به بالاها پیشنهاد میدهد.
صرف نظر از مهارتهای عملی که برای گذران امور لازماند، کودکان باید مهارت های اجتماعی و عاطفیشان را نیز گسترش دهند تا به بزرگسالانی متعادل تبدیل شوند. این مهارتها محور بحث این کتاب هستند.
آنها یک تیم فوتبال دبستانی هستند. البته تا قبل از اینکه کسی بخواهد تیمشان را منحل کند همیشه تهِ تهِ جدول بودند. اما حالا با هم پیمان بستهاند که تا عمر دارند با هم بازی کنند و هیچچیز از هم جدایشان نکند. این تازه اول راه است. کلی ماجرا در انتظار این تیم همدل و همراه است که اگر نخوانید از دستتان رفته.
این یک کتاب رنگآمیزی ساده نیست!
پر است از نقاشیهای شاد، داستانهای خندهدار و راهنماییهای بامزه، روشی قشنگ برای تخیل، تصور و نقاشی
با مومیترولها آشنا شوید! جانورهای گِرد و کوچکِ افسانهای و بامزه که مثل اسب آبی پوزهی کشیده دارند. اما اسب آبی نیستند! مومیترولها در روزگاران گذشته توی خانهی آدمها و کنار پریانِ خانگی، پشت بخاری زندگی میکردند. اما الان زندگیشان عوض شده. ماجراهای جالب و هیجانانگیزشان را بخوانید.
این کتاب دربارهی نحوهی ارتباط با فرزندانمان است: این که چیزی مانع ارتباط خوب میشود و چه چیزی میتوان آن را بهتر کند؟ این که خود ما چگونه پرورش یافتهایم و این چگونگی بر چطور بر فرزندپروری ما و اشتباهاتی که مرتکب میشویم تاثیر میگذارد. به ویژه اشتباهاتی که هرگز نمیخواستهایم انجام دهیم و این که در این باره باید چه کار کنیم.
نجات جان سگی که در گرما توی ماشین گیر افتاده و نجات یک بچه ی نوپا از غرق شدن در آب، از فعالیت های سه کارآگاه مخفی ماهر است؛ جولیان، هیویی و گلوریا. اما آن چه واقعا می خواهند پیدا کردن دزد واقعی بانک است و به دست آوردن جایزه ی دویست و پنجاه هزار دلاری! و درست وقتی به نظر می رسد دارند به هدف شان می رسند، سروکله ی رئیس پلیس پیدا می شود و کارآگاه های حرفه ای متوجه می شوند توی دردسر افتاده اند.
شما بچه که بودین از مگس و حلزون و موش و کرم بدتون میومد؟ هنوزم بدتون میاد؟ ولی راستش این موجودات خیلی باحالن. کلی خصوصیت عجیب و غریب دارن که ماها اصلاً نمیدونیم. مثلاً میدونستین مگسها حیوون خونگی دارن؟ یا مثلاً حلزونها همیشه دنبال یه لباس تازهان؟ میدونستین اگه موشها همه چیز رو میجون به خاطر اینه که دندوناشون میخاره؟ یا نسل کرمها از زمان دایناسورها مونده؟ الیس گراول توی مجموعهی «موجودات حال به هم زن» برای ما همهی اینها رو با یه زبون خیلی بامزه توضیح داده. ما که بعد از خوندن این کتاب، کلی لباس رنگی آستینپفی برای حلزونها گذاشتیم کنار. شما چی کار میکنین؟
درست وقتی از توالت فرنگی انتظار ندارید ...
یک روز گرم تابستان بود. نارنجی و دوستش گوش سیاه، کنار جویبار بازی می کردند. گوش سیاه گفت: «بیا جلوی آب سد بسازیم.» نارنجی گفت: «من که بلد نیستم.» گوش سیاه گفت: «ولی من بلدم.» نارنجی گفت: «باشه تو سد بساز، من قایق می سازم.» این گفت و گو می توانست شروع یک ماجرای شاد و بانشاط باشد. اما این طور نشد، نارنجی و گوش سیاه با هم دعوایشان شد. آن ها قهر کردند و ...می پرسید چرا؟ خودتان داستان را بخوانید تا بدانید آن ها چرا با هم قهر کردند و دست آخر کارشان به کجا کشید.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.