روزی که مدادشمعیها دست از کار کشیدند
دانکن بیچاره فقط دلش میخواهد نقاشی کند. اما وقتی سراغ جعبه مدادشمعیهایش میرود یک دسته نامه توی جعبه میبیند. نامهها به اسم او است. مدادشمعیها برای دانکن نامه نوشتهاند و به او خبر دادهاند که دیگر حاضر نیستند کار کنند!
هرکدام از مدادشمعیها در نامه توضیح دادهاند که به چه دلیل دست از کار کشیدهاند. حالا دانکن مانده است که با این مشکل چه کند.
ناشر | |
---|---|
نویسنده | |
مترجم |
58,500 تومان
ناموجود
در صورت موجود شدن به من اطلاع بده
محصولات مرتبط
ماجراهای تن تن خبرنگار جوان ۹ – خرچنگ چنگال طلایی
کمتر کسی پیدا میشه که تنتن خبرنگار جوان رو نشناسه و دوست نداشته باشه!
کتابهای تنتن به صورت کمیک هستند و تصاویر و متن هر دو بار ادامهی داستان رو به دوش میکشن. در هر کدوم از این کتابها تنتن، خبرنگار جوان، با اتفاقی مرموز روبرو میشه و سر از اون در میاره.
ماجراهای کتاب بسیار هیجانانگیزه، متن خیلی زیادی نداره و شخصیتها خیلی جذابن. همهی اینها جذابیت کتاب رو چند برابر میکنن. کتابهای تنتن مناسب بچههای ۷ سال به بالاست.
ماکاموشی (۱۴) تعطیلات در هتل ژنده پنده
بعضی وقتها موش پُرکاری مثل من به تعطیلات نیاز دارد، سفری خوب و آرامشبخش. ولی بهحق پنیرهای ندیده و نخورده! هربار خواستم از شلوغی شهر موشها جدا شوم، یک مصیبت روی سرم هَوار میشد! واپنیرا!!!
وقتی هم که مصیبتها تمام شد، همهی جاهای خوب پُر شده بود. دست آخر از هتل ژندهپندهای سر درآوردم و هماتاقیهایم هم یک مشت موشچه از کار درآمدند! حالا بیا و درستش کن...
خرگوش کوچولو در گالری
خرگوش کوچولو همراه خانوادهاش به گالری میرود و از دیدن نقاشیهایی متفاوت راستی راستی شگفتزده میشود. شب که به خانه برمیگردند تصمیم میگیرد هنرمند شود و دست آخر هم گالری نقاشیهای خودش را در خانه برگزار میکند.
ماجراهای تن تن ۱ – تن تن در شوروی
تن تن در شوروی نخستین ماجرای تن تن ، خبرنگار مجله ی قرن بستم کوچک است که همراه با سگ وفادارش میلو به شوروی می رود تا گزارشی از این کشور کمونیستی تهیه کند.
لیلی و کانگوروی آبی۵/ تولدت مبارک کانگوروی آبی!
ماجراهای لی لی و کانگوروی آبیاش داستانهای شیرین و سادهای است که توی هر خانه ممکن است اتفاق بیافتد. لی لی یک دوست بسیار عزیز دارد، عروسک کانگوروی آبیاش! گاهی ممکن است او را گم کند چون به اندازهی کافی مراقبش نبوده. گاهی ممکن است او را با خود به مدرسه ببرد و گاهی ممکن است عروسکهای دیگری توجهش را جلب کنند. چیزی که این کتابها را جذاب میکند داستانهای بسیار ساده و شیرینش هستند و تصاویر جذاب. مهم این است که هر اتفاقی که بیافتد لی لی و کانگوروی آبیاش از پس حل آن به تنهایی و یا با کمک بزرگترها برمیآیند. روباه قرمز خواندن این کتابها را به همهی بچههای بالای ۳سال(حتی ۲سال به بالا) به شدت توصیه میکند.
تیلی و تانک
تیلی خانم فکر میکند فیل دیگری دیده. یعنی او یک دوست جدید است؟ آقا تانکه فکر میکند تانک دیگری دیده است. یعنی او دشمن است؟ وقتی آنها همدیگر را میبینند، چه اتفاقی میافتد؟
خانواده ی وندربیکر ۱ – ساکنین خیابان ۱۴۱
۵ فرزند خانوادهی وندربیکر در یک کار خیلی خوبند. آن هم نقشه کشیدن است. برای همین وقتی صاحبخانهی بدجنسشان نزدیک کریسمس تصمیم میگیرد قراردادش را با آنها تمدید نکند یا وقتی برای همسایهی دوستداشتنی طبقهی بالا فاجعهای رخ میدهد کلی کار از دستشان برمیآید. حالا گیریم که هر نقشهای که با خوشنیتی میکشند خندهدار و افتضاح از آب درآید.
داستان های زیر آب – هشت پای گیگیلی
هشت پای گیگیلی، هشت بازوی چرخان و پیچ وا پیچ دارد و عاشق این است که بقیه را قلقلک بدهد. یک روز صدف دریایی را قلقلک کوچولوموچولویی می دهد، صدف از جا می پرد و مروارید عزیزش گم می شود. ای وای! حالا هشت پای گیگیلی میتواند مروارید را پیدا کند؟
مانگا ۱ Jujutsu Kaisen
نبرد جادویی یک مجموعه مانگای ژاپنی است که توسط گگه آکوتامی نوشته و تصویر شده است. داستان درباره ی یک دانش آموز دبیرستانی به نام یوجی ایتادوری است که به یک سازمان مخفی جادوگران جوجوتسو می پیوندد تا به نفرین قدرتمندی به نام ریومن سوکونا پایان دهد. ...
عملیات ایگوانا ۳ – زندگی بی فرمون
ترمزدستی و چراغراهنما اسم دو تا وسیله توی ماشین نیستند، آنها دو تا دوست هستند که قرار است به کمک هم مأموریت بزرگی را انجام بدهند؛ گرفتن ارث و میراث بابابزرگ پولدار از یک بزمجه!
خانم گلابی در را باز کرد و ما را فرستاد تو. اتاق زیاد شبیه اتاق شکنجه نبود. برعکس، خیلی هم قشنگ بود. سر درنمیآوردم نقشهی برادرزادهی دکتر اکبر خبری چه میتوانست باشد. در را که بست، با هیجان گفت: «نظرتون چیه بریم روی تخت بپربپر کنیم؟»
به تشک تخت اشاره کرد: «این تشک فنری میتونه شما رو تا سقف بندازه بالا! یالا بیایید امتحان کنید!»
چی؟ دقیقاً از ما چه میخواست؟ یعنی یک سیستم دستگیری توی سقف کار گذاشته بود که قرار بود وقتی بپریم بالا، دستگیرمان کند؟
خانم گلابی تندتند جیبهایش را گشت و دوباره گفت: «زود باشید تنبلها! دلتون بازی نمیخواد؟»
نع! من که در آن موقعیت دلم بازی نمیخواست. ناسلامتی من جاسوس بودم!
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.