فرانک انیشتین ۴ – فرانک انیشتین و کمربند تبدیل
فرانک انیشتین به کمک کلینک و کلنک کمربند تبدیل اختراع میکنند. کسی که از کمربند تبدیل استفاده کند میتواند از گونهای به گونهی دیگر تبدیل شود و در حقیقت تکامل پیدا کند، اما آیا آنها میتوانند جلوی تیادیسون و آقای چیمپ بایستند تا اختراع آنها را برای اهداف شیطانیشان ندزدند؟
ناشر | |
---|---|
نویسنده | |
مترجم | |
گروه/رده سنی | |
نوع کتاب | |
موضوع | توانایی حل مسئله، خلاقیت، ریاضیات و فیزیک، کنجکاوی، ماشین ها |
24,000 تومان
در انبار موجود نمی باشد
در صورت موجود شدن به من اطلاع بده
شما شاید این را هم دوست داشته باشید
فرانک انیشتین ۳ – فرانک انیشتین و توربو مغز
فرانک انیشتین با کمک کلینک و کلنک یک توربو مغز اختراع میکنند تا بدن انسان را ارتقا بدهد و به وسیله آن به دوستشان، جین گودال، که توپزن بیسبال است کمک کنند تا با قدرت بیشتری بازی کند، اما آیا آنها میتوانند راهی پیدا کنند تا رقیب سرسختشان، تیادیسون را شکست و دنیا را نجات دهند؟
فرانک انیشتین ۱ – فرانک انیشتین و موتور پادماده
فرانک انیشتین، یک بچه نابغهی دانشمند و مخترع است. کلینک، رباتی است با هوش مصنوعی نصفه نیمه که خودش توانسته خودش را سر هم کند. آنها با کمک هم موتور پادماده اختراع میکنند که از سه حالت ماده استفاده میکند: جامد، مایع و گاز. نقشهی آنها برای بردن جایزه علمی میدومیل قطعی است تا اینکه سر و کلهی همکلاسی و رقیب موذی فرانک، ادیسون، پیدا میشود!
فرانک انیشتین ۲ – فرانک انیشتین و انگشتک برقی
فرانک انیشتین با کمک کلینک و کلنک یک انگشتک برقی اختراع میکنند. وسیلهای که برای همهی شهر انرژی برق بیسیم رایگان خواهد آورد. تی ادیسون همکلاسی و رقیب فرانک است که یک تختهاش کم است اما وقتی با آقای چیمپ یک تیم میشوند نقشههای فرانک را خراب میکنند.
فرانک انیشتین ۵ – فرانک انیشتین و کیسه ی نجات بخش
فرانک انیشتین به همراه کلینک و کلنک کیسه نجاتبخش را اختراع میکنند. اختراعی که با آن میتوانند سیاره زمین را نجات بدهند، اما اتفاقی اسرارآمیز در منطقه حفاظت شدهی جنگل میدویل در حال رخ دادن است، چیزی که حیات همهی انسانها را تهدید میکند تا اینکه آنها میفهمند چه کسی و چه چیزی پشت ماجراست.
فرانک انیشتین ۶ – فرانک انیشتین و زیپ فضا-زمان
فرانک به همراه دوستانش واتسون و جین گودال زیپ فضا-زمان اختراع میکند، اختراعی که خمیدگیهای فضا- زمان را به هم وصل و سفر آنی به سرتاسر کهکشان را امکانپذیر میکند، اما همه چیز دقیقا طبق برنامه پیش نمیرود و چیزی نمانده که همهی آنها برای همیشه توی سیاهچاله ناپدید شوند…
محصولات مشابه
چرا دعوا می کنی ؟
یک روز گرم تابستان بود. نارنجی و دوستش گوش سیاه، کنار جویبار بازی می کردند. گوش سیاه گفت: «بیا جلوی آب سد بسازیم.» نارنجی گفت: «من که بلد نیستم.» گوش سیاه گفت: «ولی من بلدم.» نارنجی گفت: «باشه تو سد بساز، من قایق می سازم.» این گفت و گو می توانست شروع یک ماجرای شاد و بانشاط باشد. اما این طور نشد، نارنجی و گوش سیاه با هم دعوایشان شد. آن ها قهر کردند و ...می پرسید چرا؟ خودتان داستان را بخوانید تا بدانید آن ها چرا با هم قهر کردند و دست آخر کارشان به کجا کشید.
با سر بریم توی کتاب ۳ – جانوران ته آب
آیا دلت میخواهد در کتاب جانوران ته آب شنا کنی و با جانوران ریز و درشت آشنا شوی؟ حالا دوست داری توی حوض شنا کنی یا توی اقیانوس؟ از هشتپا بیشتر خوشت میآید یا عروس دریایی؟
عروس دریایی شده قصهگو، اسب ماهی داره گوش میده به او
حالا کتاب را باز کن. سرت را تو دایرهی وسطش ببر و صفحهها را یکی یکی ورق بزن. میتوانی خودت را توی آیینه هم ببینی. خیلی بامزه شدهای. مگر نه؟
پس شکلک در بیار. شعر بخوان. بخند و بازی کن.
مومی ترولها ۶ ؛ افسون زمستان
با مومیترولها آشنا شوید! جانورهای گِرد و کوچکِ افسانهای و بامزه که مثل اسب آبی پوزهی کشیده دارند. اما اسب آبی نیستند! مومیترولها در روزگاران گذشته توی خانهی آدمها و کنار پریانِ خانگی، پشت بخاری زندگی میکردند. اما الان زندگیشان عوض شده. ماجراهای جالب و هیجانانگیزشان را بخوانید.
عملیات ایگوانا ۳ – زندگی بی فرمون
ترمزدستی و چراغراهنما اسم دو تا وسیله توی ماشین نیستند، آنها دو تا دوست هستند که قرار است به کمک هم مأموریت بزرگی را انجام بدهند؛ گرفتن ارث و میراث بابابزرگ پولدار از یک بزمجه!
خانم گلابی در را باز کرد و ما را فرستاد تو. اتاق زیاد شبیه اتاق شکنجه نبود. برعکس، خیلی هم قشنگ بود. سر درنمیآوردم نقشهی برادرزادهی دکتر اکبر خبری چه میتوانست باشد. در را که بست، با هیجان گفت: «نظرتون چیه بریم روی تخت بپربپر کنیم؟»
به تشک تخت اشاره کرد: «این تشک فنری میتونه شما رو تا سقف بندازه بالا! یالا بیایید امتحان کنید!»
چی؟ دقیقاً از ما چه میخواست؟ یعنی یک سیستم دستگیری توی سقف کار گذاشته بود که قرار بود وقتی بپریم بالا، دستگیرمان کند؟
خانم گلابی تندتند جیبهایش را گشت و دوباره گفت: «زود باشید تنبلها! دلتون بازی نمیخواد؟»
نع! من که در آن موقعیت دلم بازی نمیخواست. ناسلامتی من جاسوس بودم!
خرگوش کوچولو در گالری
خرگوش کوچولو همراه خانوادهاش به گالری میرود و از دیدن نقاشیهایی متفاوت راستی راستی شگفتزده میشود. شب که به خانه برمیگردند تصمیم میگیرد هنرمند شود و دست آخر هم گالری نقاشیهای خودش را در خانه برگزار میکند.
مامان من کو؟ – خرگوش کوچولو
خرگوش کوچولو همه جا را دنبال مادرش میگردد، اما هیچکس نمیتواند به او کمک کند. آیا او میتواند مادرش را پیدا کند؟ این داستان ساده و جذاب با استفاده از شخصیتهای دوستداشتنی و تصاویر زیبا نخستین کلمات را به کودکان شما میآموزد.
فیلسوف کوچک ۱- شاید سیب باشد
برای توضیح این کتابها اول باید این متن پشت جلدشون رو بخونید:
کودکان بهتر از آدمبزرگها دنیای اطرافشان را میبینند و بیشتر سوال میپرسند و از این جهت فیلسوفهایی کوچکاند. مجموعه کتابهای فیلسوف کوچک به دنبال تقویت این روحیهی پرسشگری و رشد تفکر خلاق در کودکان به کمک داستان است.
کودکی که بهتر میبیند و بیشتر میپرسد، برای چالشهای دنیای آینده راهحلهای متفاوت و خلاقانه پیدا میکند.
از ما هم اگر بخواین بشنوین باید بهتون بگیم که خیلی خیلی مهمه که بچهها ذهن پرسشگر داشته باشن و قبل از پذیرفتن هر چیز خوب در موردش فکر کنن.
مجموعهی فیلسوف کوچک نوشتهی نویسندهی کاردرست شینسوکه یکی از بهترینها برای تربیت ذهن پرسشگره.
پس اگر بچهی بزرگتر از 5 سال دارید حتما این کتابها رو براش تهیه کنید.
کتاب پارچه ای – وسایل خانه
این کتاب پارچهایها ساخت دست یه سری خانوم توانمنده و به شدت باسلیقه دوخته شدن. اگر دنبال کتاب پارچهای برای بچهها هستین همین الان میتونید بهمون سفارش بدین.
موجودات حال به هم زن ۳ – موش فاضلاب
شما بچه که بودین از مگس و حلزون و موش و کرم بدتون میومد؟ هنوزم بدتون میاد؟ ولی راستش این موجودات خیلی باحالن. کلی خصوصیت عجیب و غریب دارن که ماها اصلاً نمیدونیم. مثلاً میدونستین مگسها حیوون خونگی دارن؟ یا مثلاً حلزونها همیشه دنبال یه لباس تازهان؟ میدونستین اگه موشها همه چیز رو میجون به خاطر اینه که دندوناشون میخاره؟ یا نسل کرمها از زمان دایناسورها مونده؟ الیس گراول توی مجموعهی «موجودات حال به هم زن» برای ما همهی اینها رو با یه زبون خیلی بامزه توضیح داده. ما که بعد از خوندن این کتاب، کلی لباس رنگی آستینپفی برای حلزونها گذاشتیم کنار. شما چی کار میکنین؟
بچه ی همه
روزی در یک جنگل بزرگ چیز گردی پیدا شد و بعد یک دفعه صدا کر دو شکست. ترق.!!!! و یک جوجه دهن باز کرد.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.