ماجراجوی جوان
«ژوائو»، کودک پرتغالی، وقتی اولین بار روی نیمکت کلاس درس نشست، نه سال تمام از سنش می گذشت. معلم کلاسش اسم او را «ماجراجو» گذاشت و ار آن روز به بعد، همواره به ماجراهای بزرگ و کشف دنیاهای جدید، مثل «واسکودوگاما»، کاشف بزرگ هموطن خود، فکر می کرد. پسر بچه های دیگر او را مسخره می کردند، ولی کلمه ی «ماجراجو»، همچون پاره ای از خورشید، در وجود او می درخشید و او را بر بال خیال به سوی آینده های ناشناخته و هیجان انگیز می برد.