لئون نارنجی
لئون یک آفتابپرست نارنجیرنگ است که برخلاف بقیهی آفتابپرستها، نمیتواند همرنگ محیط شود! برای همین خیلی ناراحت است. او حتی شبها هم نورانی است و نمیگذارد باقی آفتابپرستها بخوابند.
هیس! ببر را بیدار نکنیم!
ببر خوابِ خواب است اما جلوی راه بقیه را گرفته! حیوانها، با بادکنکهای توی دستشان، چطوری باید از آنجا رد شوند که ببر را از خواب بیدار نکنند؟ ناگهان یک فکر خیلی خوب به ذهن قورباغه میرسد. او سوار بادکنکش میشود و از بالای سر ببر پرواز میکند. بقیهی حیوانها هم همین کار را میکنند که یکهو آن بالا اتفاقی میافتد…
راستی حیوانها میخواهند اینهمه بادکنک را کجا ببرند؟
تیلی و تانک
تیلی خانم فکر میکند فیل دیگری دیده. یعنی او یک دوست جدید است؟ آقا تانکه فکر میکند تانک دیگری دیده است. یعنی او دشمن است؟ وقتی آنها همدیگر را میبینند، چه اتفاقی میافتد؟