برایدِن خرگوشه دلش نمیخواهد اسباببازیهایش را جمعوجور کند یا سبیلهایش را بشوید. برایدِن فکر میکند زندگی کردن با دوستانش خیلی آسانتر است، برای همین تصمیم میگیرد تجربهاش کند. اما به هر خانهی جدیدی که سر میزند، با مشکل تازهای روبهرو میشود…
خانواده ی سلطنتی ۱ – تعطیلات پر درد سر
خانوادهی سلطنتی چهار نفرهای در قلعهای وسطِ شهر زندگی میکنند. همهی آنها از تاجگذاشتن متنفرند. هربار از تاجگذاری فرار میکنند و به دریا و کوه و آتشفشان میروند. شاهزادهکوچولوهای بامزه، آلیس و لوییسکوچیکه، به هر بهانهای دنبالِ بازیکردن هستند و بوزومخملی، فیلِ گندهی عروسکیشان را همهجا با خودشان میبرند.
اینبار نوبت باباست که تاج را روی سرِ مامانبزرگ بگذارد و فرار کند. ولی باباپادشاه توی بد هَچَلی گیر افتاده، مردمِ سرزمینش چتربهدست تظاهرات کردهاند و از او آفتاب میخواهند، آنها از باران خسته شدهاند!
فکر میکنی پادشاه میتواند باران را بند بیاورد یا...
خواهری برای خرگوش کوچولو!
خوندن کتابهای تصویری با داستان ساده برای بچهها این حسن رو داره که بعدتر بچهها فقط با ورق زدن اون کتابا میتونن داستان رو توی ذهنشون مرور کنن. مجموعهی سه جلدی خرگوش کوچولو از اون کتابهاست که میتونین برای بچههای ۱.۵ سال به بالا بخونید و به خاطر مقوایی بودن کتابها با خیال راحت بدینش دست خود بچهها تا ورق بزنن. این مجموعه سه جلد داره: صبح بخیر خرگوش کوچولو! شب بخیر خرگوش کوچولو! خواهری برای خرگوش کوچولو!
لوتا پیترمن (۱) گوش تا گوش خرگوش
مجموعهی لوتا پیترمن، دختر پردردسر
اسم من لوتا است، ده ساله و خیلی طبیعی. از پدر، مادر و برادرهایم که خیلی طبیعیترم. به خاطر همین اصلا نمیفهمم دلیل این اتفاقهای عجیبوغریب اخیر چیست. مثلا همین که سر کلاس آن جملههای خجالتآور روی تخته نوشته شد، یا اینکه غذای موردعلاقهام یک دفعه مزهی کلم بروکسل گرفت.
و آیا این اتفاقها به فلوت هندیای که مامان بهم کادو داده ربط دارد؟ تازه من اصلاً برای این داستانها وقت ندارم چون باید حیوان خانگی موردعلاقهام را پیدا کنم و برایش حسابی نقشه کشیدهام. البته اگر این فلوت فلانفلانشده بگذارد!
مامان همه چیزه
این کتاب را یادتان نرود!
مامان جون بیشتر دوستت داره
قبل از مامان و بابا و نینی ...
مامانجون بوده!
دالی بازی – خاله نگو قند و عسل
تا حالا خیلی خیلی براتون گفتیم از اینکه بچههای زیر ۳سال چقدر عاشق کتابای دالی بازی میشن. اینو بدونید که یه وظیفهی کتابای مقوایی اینه که با جذابیتهاشون بچهها رو به کتاب علاقهمند کنن و مجموعهی دالی بازی واقعاً خوب از پس این وظیفه براومده!
پس اگر بچهی زیر ۳ سال دارین هرگز از مجموعهی دالی بازی غافل نشین.
من بیچاره گربه ام و هیج کاره ۲
هر چه باشد لم دادن یکی از مهمترین سرگرمیهای گربههاست. دستکم برای من که اینجوری است و برای همین راستیراستی تصمیم گرفتهام همین حالا از این خانه بروم. بله، میدانم خانواده چیز خوبی است. اما باور کنید، بیکسوکاربودن خیلی بهتر از داشتن خانوادهای است که میخواهند هرطور شده به سفر بروند و فکر میکنند هر بلایی که دلشان خواست میتوانند سرم بیاورند. خیال کردهاند من بیچاره گربهام و هیچکاره!
من بیچاره بچه ام و هیچ کاره ۱
مامانبزرگ میگوید: «زن و شوهری که خانه بخرند هیچوقت از هم جدا نمیشوند.» اما انگار همیشه هم اینجوری نیست. چون مامان بزرگ خیلی زود حرفش را عوض میکند و میگوید: «ناراحت نباش عزیزدل، زندگی یعنی تغییر.» حالا تکلیف من چیست که دلم تغییر نمیخواهد؟ میخواهم همهچیز همین شکلی باقی بماند. ولی خواستههای من انگار هیچ اهمیتی ندارند. آخر من بیچاره بچهام و هیچکاره!
خانواده ی سلطنتی ۳ – قایم موشک بازی سلطنتی
بچهها از دست پدر و مادرشان فرار میکنند تا از جشن تولد شاهزاده خانمها خلاص شوند. آنها با دوستهایشان سوار بر هلیکوپتر سلطنتی در جزیرهای متروکه فرود میآیند و اتفاقات عجیبوغریبی برایشان میافتد.
خانواده ی سلطنتی ۲ – المپیک زمستانی
خانوادهی سلطنتی چهار نفرهای در قلعهای وسطِ شهر زندگی میکنند. همهی آنها از تاجگذاشتن متنفرند. هربار از تاجگذاری فرار میکنند و به دریا و کوه و آتشفشان میروند. شاهزادهکوچولوهای بامزه، آلیس و لوییسکوچیکه، به هر بهانهای دنبالِ بازیکردن هستند و بوزومخملی، فیلِ گندهی عروسکیشان را همهجا با خودشان میبرند.
اینبار باید همهی خانوادهی سلطنتی، تاجبهسر بروند و در بازیهای زمستانی المپیکِ سلطنتی شرکت کنند.
بابا با لباس شنا و لوییسکوچیکه با بوزومخملیاش میروند که هرطوری شده مدال طلا را به چنگ بیاورند.
برویم ببینیم چه کسی برنده میشود؟
کارآگاه آگاتا ۵ – حادثه برج ایفل
آگاتا دختری است عاشق نویسندگی و داستانهای هیجانانگیز. او در خانوادهای به دنیا آمده که همهشان کارآگاه هستند. دَش، پسرعموی آگاتا، دانشآموز مدرسهی کارآگاهی است. دَش باید راز معماهای مختلفی را کشف کند تا بتواند در آینده کارآگاه شود. آگاتا همراه پسرعمویش به کشورهای مختلف سفر میکنند تا پرده از اسرار بردارند.
سفر به پاریس برای آگاتا و دش باز هم پر از ماجراست، آنها بهجای مأمور ی.م۶0 درگیر یکی از پیچیدهترین و خطرناکترین پروندهها میشوند. کارآگاهان جوان باید رد قاتلِ بوریس رنکو، سیاستمدار روس، را پیدا کنند. مردی که در رستوران یکی از مشهورترین بناهای دنیا یعنی برج ایفل، مسموم شده و به قتل رسیده است.
کارآگاه آگاتا ۴ – دزدی در آبشار نیاگارا
آگاتا دختری است که عاشق نویسندگی و داستانهای هیجانانگیز است. او در خانوادهای به دنیا آمده که همهشان کارآگاهاند. دَش، پسرعموی آگاتا، دانشآموز مدرسهی کارآگاهی است. دَش باید راز معماهای مختلفی را کشف کند تا بتواند در آینده کارآگاه شود. آگاتا همراه پسرعمویش به کشورهای مختلف سفر میکنند تا پرده از اسرار بردارند.
این بار هدف کارآگاهان ما جستوجو در جنگلهای انبوه و پررمزوراز کاناداست؛ آنها بهدنبال خلافکار سابق، رَتمَسکِ بدنام هستند؛ سارق جواهری که گیرانداختنش کار هر کسی نیست. به نظر میآید رتمسک این بار گنجینهی حیرتانگیزی را دزدیده و گویا پس از این عملیات سرقت پریده وسط آبشار نیاگارا!
کتابی که آرزو میکنید والدینتان خوانده بودند
این کتاب دربارهی نحوهی ارتباط با فرزندانمان است: این که چیزی مانع ارتباط خوب میشود و چه چیزی میتوان آن را بهتر کند؟ این که خود ما چگونه پرورش یافتهایم و این چگونگی بر چطور بر فرزندپروری ما و اشتباهاتی که مرتکب میشویم تاثیر میگذارد. به ویژه اشتباهاتی که هرگز نمیخواستهایم انجام دهیم و این که در این باره باید چه کار کنیم.
دوقلوهای دندان خرگوشی ۳ – سمانی و سمیلی و دردسرهای تازه
سمانی و سمیلی، خرگوشهای دوقلوی بامزهای هستند که میخواهند توی هر کاری سَرَک بکشند؛ برای همین هم خیلی وقتها دردسر میسازند. تورکریزه، خارخارو، قوریقوری و مولی دوستان آنها هستند و با هم ماجراهای خندهدار و جالبی دارند. با اینکه خرابکاریهای آنها بزرگترها را عصبانی میکند، اما انگار نتیجهاش آنقدرها هم بد نیست!
پری سر به هوا ۱: جیر جیرانی و جنگل سبز
ژالهنوش پریکوچولوی سربههوا و بازیگوشی است، اندازهی یک خرگوش. هیچکس از پدر و مادرش خبر ندارد و جیرجیرکی مهربان به اسم جیرجیرانی او را بزرگ کرده است. ژالهنوش روز تولد هفتسالگیاش با وجود مخالفتهای پریِ سرنگهبان از آقای موشِ کور یک چوب زالزالک جادویی میگیرد و بعد از آن، دردسر پشتِ دردسر! جیرجیرانی این حرفها را قبول ندارد که ژالهنوش پریِ نگهبان خوبی نیست و همهاش شیطنت میکند. برای همین هرجا که مینشیند از دخترخواندهاش تعریف میکند. ولی پریها بدجوری دنبال ادبکردن ژالهنوش هستند. لاکپشتهای لاکجُلبکی و بچهقورباغهها دلشان برای ژالهنوش ضعف میرود، اما خانم هندونهچی با چوب دنبالش کرده و پریهای آتشنشان سروصدایشان درآمده است. معلوم نیست حق با چهکسی است، اما انگار راستی راستی کار دارد به جاهای باریک میکشد و رئیسِ پریها، آقاپریِ سبیلطلایی، باید وارد ماجرا شود.