داستان «آملیا بدلیا گنج پیدا می کند» باز هم دربارهی سفر او و خانوادهاش به خانهی ساحلی خاله ماری است. این بار خاله ماری با باب (مرد آهنی) ازدواج کرده و آملیا هم یک همراه دارد. همراهی به نام آلیس. آلیس در اردوی جنگلی تابستان گذشته با آملیا بدلیا دوست شده است.
آملیا بدلیا به همراه آلیس و پسرخالهاش جیسون کلی موجسواری میکنند و خوش میگذرانند اما موضوع وقتی جالب میشود که خانواده و دوست آملیا و خاله ماری به همراه هم به جزیرهی توت میروند. وارد کلبهای قدیمی میشوند که میراث خانوادگی باب است. توی کلبه کنار شومینه تابلوی عجیبی به چشم میخورد. تابلویی با زمینهی پارچهی مخمل که درست در وسطش کاغذی بفهمی نفهمی مچاله نصب شده. باب برای همه توضیح میدهد که آن کاغذ مچاله یک نقشهی گنج است و … .
آملیا بدلیا ۱۰ – گنج پیدا میکند
با آملیا بدلیا کار نشد ندارد!
آملیا بدلیا و پدر و مادرش برای تعطیلات تابستان به کنار دریا آمدهاند. آملیا بدلیا حسابی هیجانزده است؛ چون آلیس، دوست جدیدش هم همراه آنهاست. حالا همهی چیزهای خوب ساحل خوبتر هم شده؛ دریانوردی، موجسواری، بستنیخوری و چرخیدن در ساحل. و چه خبر از راز گنج دفن شده؟
ناشر | |
---|---|
نویسنده | |
تصویرگر | |
مترجم | |
گروه/رده سنی | |
نوع کتاب | |
موضوع |
90,000 تومان
1 عدد در انبار
همچنین ممکن است دوست داشته باشید…
آملیا بدلیا ۵ – باشگاه درختی می سازد
با آملیا بدلیا کار نشد ندارد! آملیا بدلیا و دوستهایش میخواهند یک باشگاه باحال داشته باشند، یا حتی یک خانهی درختی باحال برای ماجراجویی باحالشان! یک روز زمین خالیای پیدا میکنند که درخت بزرگ وسط آن برای ساختن خانهی درختی عالی است. اما تا آملیا بدلیا و دوستهایش زمین را تمیز میکنند، دردسرهایشان شروع میشود.
آملیا بدلیا ۶ – به دریا میرود
با آملیا بدلیا کار نشد ندارد! آملیا بدلیا حسابی هیجانزده است، چون قرار است تعطیلاتش را در کنار دریا بگذراند، در خانهی خاله ماری. با پسرخانهاش توی شهر بچرخد، موجسواری یاد بگیرد و با دوستهای او دوست شود؛ اما شبی میفهمد که جیسون یواشکی از پنجره بیرون میرود... چه اتفاقی برایش افتاده؟ چه اتفاقی قرار است برای جشن ساحلی بیفتد؟
محصولات مرتبط
تیلی و تانک
تیلی خانم فکر میکند فیل دیگری دیده. یعنی او یک دوست جدید است؟ آقا تانکه فکر میکند تانک دیگری دیده است. یعنی او دشمن است؟ وقتی آنها همدیگر را میبینند، چه اتفاقی میافتد؟
با سر بریم توی کتاب ۳ – جانوران ته آب
آیا دلت میخواهد در کتاب جانوران ته آب شنا کنی و با جانوران ریز و درشت آشنا شوی؟ حالا دوست داری توی حوض شنا کنی یا توی اقیانوس؟ از هشتپا بیشتر خوشت میآید یا عروس دریایی؟
عروس دریایی شده قصهگو، اسب ماهی داره گوش میده به او
حالا کتاب را باز کن. سرت را تو دایرهی وسطش ببر و صفحهها را یکی یکی ورق بزن. میتوانی خودت را توی آیینه هم ببینی. خیلی بامزه شدهای. مگر نه؟
پس شکلک در بیار. شعر بخوان. بخند و بازی کن.
هری کله چکشی ۱ – مدرسه کوسه
هری کلهچکشی از خاندان کوسههای سرچکشیِ دریاهای عمیق است؛ البته که هری ترجیـح میدهد یک کوسهی سفید بزرگ یا کوسهببر یا هر چیز دیگری باشد بهجز خودِ کلهچکشیاش!
قصه های هارولد ۶ – هارولد و تابلویی برای اتاقش
هارولد یک پسربچهی 3- 4 ساله است که دنیایش را خودش میسازد. و همین ویژگی منحصربهفردش اجازه میدهد که او خیلی کارها بکند...
مثلا یک شب تصمیم میگیرد زیر نور ماه قدم بزند.
او یک ماه میخواهد و یک جادهی مستقیم و بلند تا توی آن گم نشود.
خوشبختانه او مدادشمعی بنفشش را همراهش دارد و میتواند اینها را برای خودش بکشد.
تمام داستانهای هارولد همین طور است. او داستان ایش را با تخیل شروع میکند و با بازی ادامه میدهد. هارولد دنیایش را با تخیل میسازد و این درسی است که میتوان به همهی بچهها داد. تا میشود باید قدرت تخیل را در بچهها پرورش داد تا در آینده آدمبزرگهای خلاقتری شوند.
بعد از خواندن کتابها میشود ساعتها با بچهها حرف زد و برای همین این کتابها در دستهی کتابهای فلسفی برای کودکان قرار دارند
کاپیتان زیرشلواری و انتقام ظالمانهی توالت توربوی ۲۰۰۰ (کتاب یازدهم)
درست وقتی از توالت فرنگی انتظار ندارید ...
ماکاموشی (۱۴) تعطیلات در هتل ژنده پنده
بعضی وقتها موش پُرکاری مثل من به تعطیلات نیاز دارد، سفری خوب و آرامشبخش. ولی بهحق پنیرهای ندیده و نخورده! هربار خواستم از شلوغی شهر موشها جدا شوم، یک مصیبت روی سرم هَوار میشد! واپنیرا!!!
وقتی هم که مصیبتها تمام شد، همهی جاهای خوب پُر شده بود. دست آخر از هتل ژندهپندهای سر درآوردم و هماتاقیهایم هم یک مشت موشچه از کار درآمدند! حالا بیا و درستش کن...
آنتون شعبده بازی می کند
آنتون شعبدهبازی میکند! از اون کتابهای بامزهایه که میتونید کلی باهاش بخندید. آنتون فکر میکنه شعبدهبازی بلده، و میتونه همه چیز رو غیب کنه! اینکه میتونه یا نه؟ و اینکه اگر کسی رو غیب کنه میتونه دوباره برش گردونه یا نه؟ چیزیه که باید با خودن کتاب خودتون ازش سر دربیارید.
روباه قرمز خوندن این کتاب جذاب رو به همهی ۳ سال به بالاهای عزیزِ دلش به شدت پیشنهاد میده. امیدواریم که بخونیدش و بلند بلند بخندید.
چرا دعوا می کنی ؟
یک روز گرم تابستان بود. نارنجی و دوستش گوش سیاه، کنار جویبار بازی می کردند. گوش سیاه گفت: «بیا جلوی آب سد بسازیم.» نارنجی گفت: «من که بلد نیستم.» گوش سیاه گفت: «ولی من بلدم.» نارنجی گفت: «باشه تو سد بساز، من قایق می سازم.» این گفت و گو می توانست شروع یک ماجرای شاد و بانشاط باشد. اما این طور نشد، نارنجی و گوش سیاه با هم دعوایشان شد. آن ها قهر کردند و ...می پرسید چرا؟ خودتان داستان را بخوانید تا بدانید آن ها چرا با هم قهر کردند و دست آخر کارشان به کجا کشید.
داستان های زیر آب – هشت پای گیگیلی
هشت پای گیگیلی، هشت بازوی چرخان و پیچ وا پیچ دارد و عاشق این است که بقیه را قلقلک بدهد. یک روز صدف دریایی را قلقلک کوچولوموچولویی می دهد، صدف از جا می پرد و مروارید عزیزش گم می شود. ای وای! حالا هشت پای گیگیلی میتواند مروارید را پیدا کند؟
خرگوش کوچولو در گالری
خرگوش کوچولو همراه خانوادهاش به گالری میرود و از دیدن نقاشیهایی متفاوت راستی راستی شگفتزده میشود. شب که به خانه برمیگردند تصمیم میگیرد هنرمند شود و دست آخر هم گالری نقاشیهای خودش را در خانه برگزار میکند.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.