بازی با شیرین ترین قصه ها – شنل قرمزی
شنل قرمزی دلش برای مادربزرگش تنگ شده بود. در مسیر خانهی مادربزرگش گرگی او را دید و دنبالش کرد، اما...
یک داستان محشر
داستان ژورف در مورد پسری است که وقتی خیلی کوچولو بود پدربزرگش براش یه روانداز محشر درست کرد. رواندازی که با بزرگتر شدن ژوزف دیگه براش اندازه نبود، اما پدربزرگ ازش یک کت محشر درست کرد. کت تبدیل شد به جلیقه و جلیقه به کراوات، اما ژوزف هنوز اونو خیلی خیلی دوست داشت.
داستان این کتاب لطیف و مهربونه و خوندنش به بچهها و بزرگترها خیلی حال خوبی میده. بهخصوص که باعث میشه بچهها قدر وسایلشون رو بیشتر بدونن و بخوان که از اونا طولانیتر استفاده کنند.
در قسمت پایین تصویرهای کتاب، به صورت موازی با داستان ژوزف، داستان یه سری موش پیش میره که دیدنش خالی از لطف نیست و میشه با اون تصویرها هم کلی قصه سر هم کرد.
روباه قرمز خوندن این کتاب رو به همهی ۳ سال به بالاها پیشنهاد میده.
رمان های کودک رولد دال ۵ – داروی شگفت انگیز جورج
چرا باید رولد دال بخوانیم؟
دنیایی که رولد دال توی داستانهایش ساخته شگفتانگیز و
جادویی است و این بزرگترین ویژگی داستانهای اوست. بچههایی که
رولد دال میخوانند تشویق میشوند به شجاعت، خودباوری و ماجراجویی.
خواندن کتابهای رولد دال بسیار هیجانانگیز و شادیآور است.
اگر دوست دارید بچههایی داشته
باشید که این دنیا را خیلی جدی نگیرند، خیالپرداز و خلاق باشند و به نیروی شگفت خودباوری اعتقاد داشته باشند حتما
و حتما برایشان کتابهای رولد دال
را بخرید.
رمانهای کودک رولد دال مناسب 5 سال به بالاست.
خانوادهی جورواجور ۴ – بابابزرگ خوشمزه
بعضی بابابزرگها قدم زدن را دوست دارند؛ بعضی رانندگی را.
بابابزرکها هرکدام یکجورند و دوست دارند مواظب تو باشند. اما همهی بابابزرگها دوست دارند تو را بخندانند. وقتش شده که بهشان بگویی چقدر دوستشان داری.
لوتا پیترمن (۳) چه کسی کرم ها را رقصاند؟
چارلی و موشی و بابابزرگ
بچهها چارلی و موشی با ماجراهایشان دوباره برگشتند.
بابا و مامان به سفر رفتهاند و قرار است این چند روز، بابابزرگ کنار چارلی و موشی باشد. بودن در کنار پدربزرگ خیلی هیجان انگیز است.
سر و کله زدن با هم، ترانههای اشتباهی خواندن، چه کسی بزرگ است، چه کسی متوسط؟ جشن پتو و هزارتا ماجرای هیجانانگیز.
عید امسال نه مثل هر سال / گالینگور
اگه دنبال یه کتاب با حال و هوای نوروز هستین ما این کتاب رو به شما پیشنهاد میکنیم.
پنی قشقرق ۲ – یک فاجعه ی تمام عیار
راستش را بخواهید اسمِ من واقعاً «پنیقشقرق» نیست. «پنلوپه جونز» است! لقبِ «قشقرق» را بابایم بهشوخی گذاشته روی من. اما من اصلاً هم قشقرق نیستم. آخر میدانید! فکر میکنم فاجعهی «رونی» (موشِ کلاسمان را میگویم) هیچوقت آنقدر فاجعه نمیشد اگر پای «کاسمو» و آن هزارتوی هیجانانگیزش نمیآمد وسط. این که پای مامانبزرگ اتفاقی گیر کرد توی تلهی اختراعی ضدّسرقتم و پایش تقی شکست هم، اصلاً اصلاً تقصیر من نبود. تازه من فقط بری را برای این بردم بیمارستان که با نیروی شگفتانگیز حیوانات خانگی حالِ مامانبزرگ را بهتر کنم. از کجا میدانستم این فاجعهی تمامعیار راه میافتد؟
هرمان
هرمان ۱۱ ساله یک پسر معمولی است. با بقیهی پسرها تفاوت زیادی ندارد، تا اینکه یک روز وقتی از خواب بیدار میشود میفهمد که موهایش دارد میریزد؛ یعنی همهی موهایش. هرمان که پسر حساس، زیرک و بامزهای است، پس از مدتی میفهمد که در مدرسه همه دلشان برای او میسوزد و همین قضیه به شدت آزارش میدهد. او با پدربزرگش که سالهاست روی تخت افتاده است رابطه بسیار خوبی دارد و حرفهای جدی و جالبی بینشان رد و بدل میشود؛ اما با مرگ پدربزرگ، هرمان تازه متوجه میشود که چیزهایی مهمتر از ریزش مو هم وجود دارد و برخی از چیزهایی که از دست میرود، دیگر برنمیگردد...
واقعاً، جدی جدی!
داستان کتاب «واقعاً، جدی جدی» در مورد بابابزرگی است که همیشه برای نوهاش شارلی، قصههای شاد و بامزه میگفت و سرگرمش میکرد. اما حالا یک مرض وحشتناک آمده سراغش و هیچکدام از ق صههایش را یادش نمیآید. دیگر حتی لبخند هم نمیزند. شارلی فکر میکند حالا نوبت اوست که حتی برای یک لحظه هم شده، بابابزرگش را شاد کند و لبخند روی لبهایش بیاورد. یعنی میتواند؟...
وقتی پدربزرگ به تو جعبهابزار هدیه میدهد
وقتی پدربزرگت برای تولدت یک جعبه ابزار به تو میدهد، با آن چه کار میکنی؟
تو برای عروسکهایت یک خانه میخواستی، اما حالا پدربزرگ به تو یک جعبه ابزار هدیه میدهد؛ حالاچهکار میکنی؟؟؟
خوب! شاید فرستادنِ جعبه به سیارهی دیگر یا دادنش به یک دایناسور تیرکس ایدهی خوبی نباشد، اما شاید با کمی صبر و دقت، با این جعبه ابزار بتوانی استعداد خودت را شکوفا کنی و حتی با راهنماییهای پدربزرگ به خانهی عروسکی که میخواستی هم برسی.
مدرسه جادوگری ۲ – نجاتم بدهید از مدرسه
دیزی وارت دیگر برای خودش یک پا جادوگر شده است و چشمک وزغی صدایش میکنند. دیزی خیلی خیالپرداز است و همینطور بازیگر نمایشنامههای شکسپیر. اما مامانبزرگش بهزور او را به قلعهی وزغی فرستاده تا جادوگری یاد بگیرد. حالا دیگر او متخصص مقابله با طلسم شده است.
مدرسه جادوگری ۱ – زورکی نمیروم به مدرسه جادوگری
دِیزی وارت بازیگر نمایشنامههای شکسپیر است و خیلی خیالپرداز است؛ ولی مامانبزرگش زورکی او را به قلعهی وزغی میفرستد تا جادوگری یاد بگیرد. دِیزی از این کار خیلی حرصش میگیرد. او جادوگر نیست؛ ولی کمکم به رمز و رازهای قلعهی وزغی علاقه پیدا میکند و میبیند خودش هم جادو و جنبلهایی توی آستین دارد و میتواند یک کارهایی بکند...
قهرمانی به رنگ بلوط
لوتیت یک پسربچهی معمولی است؛ کمی ترسو و گاهی هم تنها. اما همینکه نیمهشب میرسد، لوتیت میشود بلوطی؛ ابرقهرمانی با شنل بلوطی که از هیچکس و هیچچیز ترسی ندارد. ابرقهرمانی که با پدربزرگش (که بهتازگی از دنیا رفته) و داستانهایش همراه میشود و ماجراجویی میکند.
خانوادهی جورواجور – مامانبزرگ خوشمزه
بعضی مامانبزرگها یک عالمه گربه دارند؛ بعضی یک عالمه کیف.
رمان های نوجوان رولد دال ۱ – چارلی و کارخانه شکلات سازی
چرا باید رولد دال بخوانیم؟
دنیایی که رولد
دال توی داستانهایش ساخته شگفتانگیز و جادویی است و این بزرگترین
ویژگی داستانهای اوست. بچههایی که رولد دال میخوانند تشویق
میشوند به شجاعت، خودباوری و ماجراجویی.
خواندن کتابهای رولد دال
بسیار هیجانانگیز و شادیآور است. اگر دوست دارید بچههایی داشته
باشید که این دنیا را خیلی جدی نگیرند، خیالپرداز و خلاق
باشند و به نیروی شگفت خودباوری اعتقاد داشته باشند حتما و حتما برایشان کتابهای رولد دال
را بخرید.
رمانهای کودک رولد
دال مناسب 5 سال به بالاستو رمان های نوجوانش مناسب 10 سال به بالا.