آملیا بدلیا ۳ – باغ وحش درست می کند
با آملیا بدلیا کار نشد ندارد! آملیا بدلیا فکر محشری دارد! میخواهد توی حیاط پشتی خانهشان یک باغوحش راه بیندازد. او از تمام دوستانش میخواهد با حیوانات خانگیشان به آنجا بیایند و در درست کردن باغوحش کمکش کنند. اما وقتی یک میمون سنجابی واقعی از باغوحش واقعی شهر فرار میکند، باغوحش خانه آملیا بدلیا حسابی مشهور میشود. اینجا را ببینید! آملیا بدلیا با یک عالمه حیوان وحشی از راه رسیده!
آملیا بدلیا ۴ – ورزشکار می شود
با آملیا بدلیا کار نشد ندارد!
آملیا بدلیا از مسابقه دادن خوشش میآید. اما از روزی که برای بازی توی تیم انتخاب نمیشود، حوصلهی ورزش کردن هم ندارد و فکر میکند پریدن و دویدن چه فایدهای دارد؟ وقتی همه نظر او را در مورد ورزش عوض میکنند، آملیا بدلیا کلی تمرین میکند و تازه میفهمد که چطور میتواند یک قهرمان واقعی باشد.
آملیا بدلیا ۲ – به مسافرت می رود
با آملیا بدلیا کار نشد ندارد! آملیا بدلیا میخواهد بزند به جاده. اما کجا؟ او میخواهد حسابی غافلگیرتان کند. آملیا بدلیا و پدر و مادرش میخواهند کارهای جدیدی انجام بدهند (مثل ماهیگیری). آنها یک عالمه پیتزا میخورند (بهبه) و آملیا بدلیا دوست جدیدی پیدا میکند، دوستی که هیچوقت فراموشش نمیکند.
آملیا بدلیا ۱ – کسب و کار جدید راه می اندازد
با آملیا بدلیا کار نشد ندارد!
آملیا بدلیا یک دوچرخه ی جدید می خواهد؛ یک دوچرخه ی براق و خوشگل مثل مال سوزان.
اما مادر آملیا بدلیا می گوید چنین دوچرخه ای خیلی گران است و او باید خودش پول جمع کند.
حالا تنها چیزی که آملیا بدلیا لازم دارد، یک شغل است. اما مگر به همین راحتی هاست؟
زود باش کتاب را بردار و بخوان! آملیا بدلیا آمده! و این یعنی کلی اتفاق تازه!
آملیا بدلیا – جانمی جان! روز اول مدرسه
اولین روز مدرسه است و آملیا از خوشحالی روی پایش بند نیست. و دلش میخواهد هر چه زودتر برسد به مدرسه. او میداند توی مدرسه کلی چیزهای هیجان انگیز در انتظارش است. دوستای جدید. معلم جدید، میز و صندلیاش، موسیقی، کتاب، ورزش، هنر و .....
آملیا بدلیا ۵ – باشگاه درختی می سازد
با آملیا بدلیا کار نشد ندارد! آملیا بدلیا و دوستهایش میخواهند یک باشگاه باحال داشته باشند، یا حتی یک خانهی درختی باحال برای ماجراجویی باحالشان! یک روز زمین خالیای پیدا میکنند که درخت بزرگ وسط آن برای ساختن خانهی درختی عالی است. اما تا آملیا بدلیا و دوستهایش زمین را تمیز میکنند، دردسرهایشان شروع میشود.