سریر شیشه ای ۶ – برج سپیده دم (بخش اول)
شائول وستفال همیشه به قدرت، وفاداری و مقام والای خود در سپاهش افتخار میکرد. اما از زمانی که قصر شیشهای در هم شکست و تمام افرادش تار و مار شدند و پادشاه سرزمین آدارلان از کشتن او صرف نظر کرد، شائول دیگر آن آدم سابق نشد. حال بدن زخمی و خردشدهاش نیاز به درمان دارد و تنها شفابخشان افسانهای که در سرزمین آنتیکا، دژ مستحکم و باشکوه قاره جنوبی، زندگی میکنند، میتوانند او را درمان کنند. جنگ در دوریان و آیلین بالا گرفته است. پیروزی و نجات در گرو راضی و متحدکردن حاکمان توسط شائول و نسریان رقم میخورد. اما چیزی که آنها در آنتیکا کشف میکنند هر دوی آنان را تغییر میدهد. حال آنها می دانند که نجات اریلیا حیاتیتر از چیزی است که تصورش را میکردند.
سریر شیشه ای ۳ – وارث آتش (بخش دوم)
سلینا به بهایی گزاف از رقابتی مرگبار و اندوهی هولناک جان سالم بهدر برده. حالا باید به سفری برود که او را با سیاهترین حقیقت درونش روبهرو خواهد کرد…
حقیقتِ میراثی که میتواند زندگی و آیندهاش را تا ابد دگرگون کند. در این میان لشگری از اهریمنان بیرحم در افق صف کشیدهاند تا جهانش را به بردگی کشند. آیا سلینا در خود نیروی ایستادگی دربرابر اهریمنان درونش و شیطانی که میخواهد جهان را به قهقهرا برد، خواهد یافت؟
سریر شیشه ای ۲ – تاج نیمه شب (بخش دوم)
سلینا ساردوثین قهرمان پادشاه است اما به هیچ وجه به سلطنت وفادار نیست.
مردی که سلینا به او خدمت میکند، قصدی شوم در سر دارد. اما کار کردن برخلاف خواستهی اربابش، چندان هم آسان نیست و سلینا در مدتی که سعی میکند رازهای مخفیِ قصر شیشهای را کشف کند. او نمیتواند به هیچکس اعتماد کند. حتی به کسانی که قرار است متحدانش باشند، ولیعهد دوریان، فرماندهی نگهبانان، کیال و شاهدخت بیگانه، نهمیا.
و بعد تراژدی بیانناپذیری دنیای سلینا را در هم میشکند و او را مجبور میکند یک بار و برای همیشه تصمیم بگیرد به چه کسی وفادار است… و برای چه کسی خواهد جنگید.
مجموعه انتخاب ۵ – تاج
در کتاب تاج، دورهی جدیدی در دنیای رقابت انتخاب آغاز شد.
از زمانی که امریکا سینگر و شاهزاده مکسون عاشق هم شدند و ازدواج کردند، بیست سال گذشته و دخترشان اولین شاهدختی است که رقابت انتخاب را تجربه میکند.
ایدلن خیال نمیکرد بتواند بین سی و پنج خواستگارش یک شریک زندگی واقعی پیدا کند،
چه برسد به اینکه عشق واقعی را بیابد. ولی گاهی قلب آدمی او را غافلگیر میکند…
ویکنت دو نیم شده
ویکُنت راهی میدان نبرد میشود و با شلیک یک توپ دونیم میشود، البته زنده میماند! حالا دو ویکنت از میدان جنگ به خانه برگشتهاند؛ نیمهی چپ سراسر شرّ و پلیدی و نیمهی راست همه نیکی و خیرخواهی است. نیمهی شر در قصر ساکن است و نیمهی خیر در مزرعه شب و روز کار میکند، اما ماجرا به همینجا ختم نمیشود.
مجموعه انتخاب ۱ – انتخاب
رقابت انتخاب, برای سی وپنج دختر شانس بدست آوردن یک عمر زندگی است فرصت فرار از زندگی ای که از زمان تولد برایشان تعیین شده است. مهلتی که بتوانند در دنیا لباسهای پر زرق وبرق وجواهرات گران قیمت غرق شوند. در قصر زندگی کنند و برای به دست آوردن قلب شاهزاده مکسوس جذاب رقابت کنند.
سریر شیشه ای ۶ – برج سپیده دم (بخش دوم)
شائول وستفال همیشه به قدرت، وفاداری و مقام والای خود در سپاهش افتخار میکرد. اما از زمانی که قصر شیشهای در هم شکست و تمام افرادش تار و مار شدند و پادشاه سرزمین آدارلان از کشتن او صرف نظر کرد، شائول دیگر آن آدم سابق نشد. حال بدن زخمی و خردشدهاش نیاز به درمان دارد و تنها شفابخشان افسانهای که در سرزمین آنتیکا، دژ مستحکم و باشکوه قاره جنوبی، زندگی میکنند، میتوانند او را درمان کنند. جنگ در دوریان و آیلین بالا گرفته است. پیروزی و نجات در گرو راضی و متحدکردن حاکمان توسط شائول و نسریان رقم میخورد. اما چیزی که آنها در آنتیکا کشف میکنند هر دوی آنان را تغییر میدهد. حال آنها می دانند که نجات اریلیا حیاتیتر از چیزی است که تصورش را میکردند.
دفترچه خاطرات جغد ۶ – خفاش نازنازی ام گم شده
در این داستان خفاشِ اِوا (حیوان خانگیاش) گم میشود. اِوا با همکاری همهی دوستانش میتواند خفاشش را پیدا کند. در این میان داستانش را هم برای مسابقهی داستاننویسی مدرسه مینویسد و به اهمیت همکاری پی میبرد.
دفترچه خاطرات جغد ۲ – اِوا شبح میبیند
هر کسی دلش میخواست داستان ترسناکتری تعریف کند. جورج داستان سنجابهای زامبی را گفت. مِیسی قصهی یک عنکبوت غولپیکر را تعریف کرد. داستانِ لیلی دربارهی اژدها نیمهکاره ماند، چون … بوووم! انگار چیز خیلی بزرگی روی پشتبام بود.
بردن پیانو به ساحل؟ هرگز!
خب فرض کنیم وقتی مامان میگه وسایلتون رو جمع کنید میخوایم بریم ساحل منظورش پیانو هم بوده. اصلاً فرض کنیم کتابخونهها هم اجازه میدن با یه سیرک درست و حسابی داخل بشی. باشه قبول، مدرسهها هم که اجازهی ورود تمساح میدن. خب حالا اگر اینکارا رو بکنیم چی میشه؟ به نظر شما برای خودمون دردسر درست نکردیم؟ حتماً برای مادر و پدرا زیاد پیش اومده که مجبور باشن کلی برای بچههای کوچیکشون توضیح بدن که نمیشه اون چیزایی که میخوای با خودت بیاری فلان جا. اگه براتون پیش اومده ما خوندن این کتابهای خیلی بامزه رو بهتون پیشنهاد میکنیم. اگر پیش نیومده هم همینطور. بخونید و بخندید و حسابی با بچهها دربارهی اتفاقات مشابه شوخی کنید. آخه بچهها شوخی و خنده رو خیلی خیلی دوست دارن.
شاهزاده خانم همستر ۳ -راپونزل
شاهزاده هریِت به قلعهی پدر و مادرش آمده اما به همین زودی پشیمان شده است. او دوست ندارد توی خانه بنشیند. وقتی پدر و مادر یک شاهزاده مدام بهش بگویند باید مثل شاهزادهها رفتار کند، چطوری میتواند خوش بگذراند؟ از این مهمتر، وقتی دوستش شاهزاده ویلبِر به کمک نیاز دارد تا تخم مارش (هیدرا) که گمشده را پیدا کند، چطور میتواند دست روی دست بگذارد و توی خانه بماند؟ برای همین هریت با خوشحالی جستوجو را آغاز میکند. رد پای دزد آنها را به سمت یک جادوگر شرور میکشاند که موش کوری به اسم راپونزل را توی برج اسیر کرده است. موش کوری که دُمش یک دم معمولی نیست. اگرچه هریت آمده تا تخم را با خودش ببرد، اما نمیتواند راپونزل را همانجا رها کند. او و ویلبِر نقشهای میکشند تا تخم را بدزدند و راپونزل را نجات دهند.
قصههای دوستی ۱۳ – جوجهها به پارک میروند
این کتاب به تجربهای رایج در دوران کودکی میپردازد و انتخابی عالی است برای بلندخوانی در مهد کودک یا خواندن تکبهتک برای بچهها.
پسرک، موش کور، روباه و اسب
داستانی از معصومیت، ماجراجویی و مهمترین درسهای زندگی با کلمات و تصاویری که قلب هرکسی از هر سنی را گرم میکند. این کتاب در قالب یک داستان کودکانه و ساده، مفاهیم بزرگی مثل موفقیت، شجاعت، مهرورزی و امید را به ما یادآوری میکند.
خودم دیدمش
قصه ای از خیال ها، رویاها و آسمان.
جونی بی جونز ۹ – مهمانی بالش های قلنبه
یک مامانبزرگ پولدار جونی را به خانهاش دعوت کرده... وای! خوابیدن توی یک خانهی بزرگ و زرق و برقدار خیلی کیف دارد... حتی اگر هزارتا قول هم به مامان و بابا داده باشی که نپری، ندوی، جیغ نکشی و... اما حواست کجاست، جونی؟ این چه وضع غذا خوردن است؟ چرا بالشها را پرت میکنی؟ نکند تمام قولها یادت رفته......