به دنبال ردپای مامان
روزی مامان جوجه تیغی رفت بازار. تیغ تیغی و تیغ تیغو در خانه تنها ماندند. تیغ تیغی دلش برای مامانش تنگ شد. او از برادرش خواست که به دنبال مامان بروند. آنها رد پای مامان را دنبال کردند، اما...
فرگال از کوره در میرود
فرگال یک اژدهای دوستداشتنی است، اما وقتی کسی به او میگوید که چه کاری انجام دهد، عصبانی میشود و از کوره در میرود.
پوملو فیل فیلسوف ۶ – باغچهی اینجا باغچهی اونجا
پوملو، فیل فیلسوف صورتی، یک روز صبح که از خواب بیدار شد، احساس کرد که همهچیز عوض شده! او توی باغچه زندگی میکرد، اما باغچه مثل همیشه نبود؛ توتفرنگیها مزهی همیشگیشان را نداشتند و شلغمها هم مثل همیشه جوابش را نمیدادند. پوملو مطمئن شد که باغچه باغچهی همیشگی نیست. کمکم احساس تنهایی کرد. او میخواست بداند چه اتفاقی افتاده. بعد فکر کرد که باید از باغچهاش برود، ولی کجا؟ فکر میکنی پوملو چهکار کرد؟
همهش مال جوجه باشه!
امروز تولد کرگدن است. تولدت مبارک، کرگدن! هی، ببین چقدر برایت هدیه آوردهاند! اما صبر کن ببینم؛ انگار جوجه کوچولو میخواهد همهی این هدیهها مال خودش باشد. آن کلاه بزرگ، آن اسباببازی بامزه، آن عروسک دوستداشتنی و… کرگدن نباید به هیچکدام دست بزند!
قصه های چارلی و لولا ۱۱ – دندان لق و سکهی شانس
دندان لولا لق شده است و او اصلا دلش نمیخواهد که دندانش بیفتد. تا اینکه متوجه میشود اگر دندانش بیفتد پری دندان میآید و برایش سکهای جایزه میآورد.
قصه های چارلی و لولا ۱۵ – بهترین دوست من
لولا دوست خوبی دارد به نام لوتا. آن ها همیشه و همه جا باهم هستند و همه چیز را باهم قسمت می کنند. تا اینکه لوتا دوست جدیدی پیدا می کند...
قصه های چارلی و لولا ۰۵ – دندونک باهوش من
چارلی صاحب یک موش خانگی شده و او و لولا خیلی بابت این موجود جدید هیجانزدهاند.
قصه های چارلی و لولا ۰۳ – من باید عینک بزنم
لولا باید پیش چشمپزشک برود، که این کار را دوست ندارد. اما وقتی میبیند دوستش لوتا عینک گرفته، متوجه میشود که بهشدت دلش یک عینک گلگلی میخواهد.
من یک اسب میخواهم
بوبی برای تولدش آرزویی بزرگ دارد! او راستی راستی یک اسب میخواهد. اما مامان و بابا به او دوچرخهای هدیه میدهند. بوبی برای رسیدن به آرزویش دوچرخه را با چیزهای دیگر عوض میکند تا به اسبی که میخواهد برسد. دوچرخه را با اسکوتر، اسکوتر را با خودرو، خودرو را با قایق و قایق را با چیزی دیگر. اما او فقط اسب میخواهد. برای رسیدن به یک اسب شانسی دارد؟
قصه های دوستی ۵ – نیکی و هدیه ی هیجان انگیز تولد
تولد مامان خرگوش است و همه ی بچه خرگوش ها برای مامان هدیه ای درست کرده اند؛ همه به جز نیکی. مامان می پرسد:»پس نیکی کجاست؟« صبر کن مامان خرگوش! نیکی دارد به یک هدیه ی مخصوص فکر می کند.
دایان دیگه بزرگه – تخت خواب بزرگ من قشنگه
دایان از تختخوابش بزرگتر شده! با دایان که دیگر بزرگ شده همراه شو.
از نگرانیت بگو
تاد پار و یه کتاب جذاب دیگه…این بار میخواهیم بدونیم با نگرانیمون چیکار میتونیم بکنیم؟
قصه های چارلی و لولا ۰۱ – سکسکهام بند نمیآید
یک روز ناگهان لولا سکسکهاش میگیرد و دیگر هرچقدر تلاش میکند بند نمیآید.
قصه های دوستی ۱ – قرمزِ قرمزِ قرمز
لاک پشت خیلی عجله دارد. او دنبال یک چیز قرمز می گردد و وقت ندارد با کسی حرف بزند. اما چه چیز قرمزی؟ گل های رز راکون؟ جوراب های بز؟ سقف خانه ی روباه؟ همه ی همسایه ها می خواهند بدانند، برای همین دنبالش راه می افتند. وقتی لاک پشت بالاخره می ایستد، هیچ چیز قرمزی وجود ندارد، اما ناگهان همه آن را می بینند؛ یک چیز قرمز قرمز قرمز.
موجودات حال به هم زن ۸ – پشه
شما بچه که بودین از مگس و حلزون و موش و کرم بدتون میومد؟ هنوزم بدتون میاد؟ ولی راستش این موجودات خیلی باحالن. کلی خصوصیت عجیب و غریب دارن که ماها اصلاً نمیدونیم. مثلاً میدونستین مگسها حیوون خونگی دارن؟ یا مثلاً حلزونها همیشه دنبال یه لباس تازهان؟ میدونستین اگه موشها همه چیز رو میجون به خاطر اینه که دندوناشون میخاره؟ یا نسل کرمها از زمان دایناسورها مونده؟ الیس گراول توی مجموعهی «موجودات حال به هم زن» برای ما همهی اینها رو با یه زبون خیلی بامزه توضیح داده. ما که بعد از خوندن این کتاب، کلی لباس رنگی آستینپفی برای حلزونها گذاشتیم کنار. شما چی کار میکنین؟
کتاب کار کومن – بیا ببریم و بچسبانیم – وسایل حمل و نقل
اگر کودک شما از این کتاب لذت برد، سراغ یکی دیگر از کتابهای کار کومن بروید. هرکتاب برای آموزش مهارت یا مفهوم خاصی طراحی شده است.