جشن های ایرانی
ما چقدر از جشنهای اصیل ایرانی میدانیم؟ چه تاریخی پشت این جشنها وجود دارد؟ برای چه هنوز این آداب و رسوم مهم است؟
قصه هایی از ادبیات شفاهی ایران – خاله پیرزن
گنجشک و الاغ، مرغ و کلاغ، سگ نگهبان، واق و واق و واق!
اما یک لحظه صبر کنید!
اصلا مگر خانهی نقلی خاله پیرزن با یک حیاط و باغچه، با یک اتاق و طاقچه، برای همهی آنها جا دارد؟
راز فال ورق
هانس توماس دوازده ساله همراه پدرسش برای پیدا کردن مادرش به یونان سفر میکند و در این حین با اتفاقات عجیببی مواجه می شود. از کوتوله ای که یک ذره بین به او می دهد تا نانوایی که نان شیر مال به او می دهد.
ارباب حلقه ها ۲ – دو برج
دو برج بخش دوم فرمانروای حلقههاست. زیبایی در این کتاب هست که به سان شمشیر میشکافد و همچونفولاد سرد می سوزاند.
ارباب حلقه ها ۱ – یاران حلقه
«سائورن» یکی از شخصیتهای اصلی داستان ارباب حلقهها است که به ارباب تاریکی شهرت دارد. سائورن با در اختیار داشتن دانشِ ساخت حلقه، حلقههایی را ساخته و با حیلهگیری، الفها، دورفها و انسانها را فریب میدهد تا حلقهها را بهدست بگیرند. سائورن به شکل مخفیانه، یک حلقه جادویی برای خودش میسازد که بهواسطه این حلقه میتواند حلقههای دیگر را کنترل کند و موجودات سرزمین میانه را تحت تسلط خویش درآورد.
ارباب حلقه ها ۳ – بازگشت شاه
بازگشت شاه سومین و آخرین جلد از مجموعهی اراباب حلقهها است که به جنگ حلقه و حوادث پس از آن میپردازد. داستان از قلمروی گوندور که به زودی مورد تهاجم سائورون قرار میگیرد آغاز میشود.
قصه های همیشگی ۳ – هشدار برادران گریم
مجموعه قصههای همیشگی، ماجراهای کانر و الکس دوقلوییه که از دنیای خودشون خارج میشن و میرن به سرزمینی که توش پر از جادو و عجایبه. اونجا اونا با شخصیتهایی روبرو میشن که از بچگی توی قصهها در موردشون خوندن! حالا اونا چجوری باید به دنیای خودشون برگردن…؟!
قصه های همیشگی ۲ – بازگشت ساحره
مجموعه قصههای همیشگی، ماجراهای کانر و الکس دوقلوییه که از دنیای خودشون خارج میشن و میرن به سرزمینی که توش پر از جادو و عجایبه. اونجا اونا با شخصیتهایی روبرو میشن که از بچگی توی قصهها در موردشون خوندن! حالا اونا چجوری باید به دنیای خودشون برگردن…؟!
آپولو ۳ – مارپیچ آتشین
آپولو ۲- شبح تاریکی
زئوس پسرش آپولو را که ایزد خورشید، موسیقی، کمان داری، شعر و چیزهای دیگر است، برای تنبیه به شکل آدمیزاد به زمین تبعید کرده است. یک نوجوان شانزده سالهی دست و پا چلفتی با صورت جوش جوشی به نام لستر. تنها راه بازگشت آپولو به جایگاه حقیقی خود در کوه المپ این است که چند پیشگو را که به دست نیروهای تاریکی افتادهاند، آزاد کند.
آپولو ۱- پیشگویی پنهان
شاید آدمیزاد شدن تنبیه خوبی باشد. آپولو پیش از این یکی از ایزدان المپ بود که چون پدرش زئوس را عصبانی کرد، از المپ بیرونش کردند و به آدمیزاد تبدیل شد. حالا به خاطر این تنبیه، او به شکل یک پسر نوجوان به شهر نیویورک سقوط کرده و باید یاد بگیرد چطور روی زمین از خودش مراقبت کند.
نغمهای برای الا گری
منم که جا گذاشته شدهام. منم که داستان را تعریف میکنم. هردوشان را میشناختم. میدانستم چگونه زندگی کردند و چگونه مُردند. مدت زیادی از این داستان نمیگذرد. من جوانم، مثل آنها. مثل آنها؟ چطور چنینچیزی ممکن است؟ ممکن است هردو هم جوان و هم مُرده باشند؟ وقت ندارم به این چیزها فکر کنم. باید از شرّ این داستان خلاص شوم و بروم به زندگیام برسم. همینالان که سیاهی تا عمق شمال یخزده گسترده شده و ستارههای شوم بر زمین میتابند، باید تند و تند، موبهمو تعریفش کنم تا از سرم بیرونش کنم...