بلدم برم دستشویی !
وقتی که دستشویی دارم
خوب گوش می دم به بدنم
می رم سراغ لگنم
کافیه بپرسی!
متفاوت باش، شجاع باش، خودت باش.
آدمهای معمولی جهان را تغییر میدهند – این منم نیل آرمسترانگ
«نیل آرمسترانگ» اولین انسانی است که روی کرهی ماه راه رفت اما قبل از اینکه آن قدمهای معروف را بردارد، فقط پسر بچهای عاشقِ هواپیماها بود. او پرواز کردن را یاد گرفت و وقتی رقابت بر سر رفتن به فضا شروع شد، به خلبان تازهای تبدیل شد: یک فضانورد و دیگر میتوانست تمام راه رسیدن به خارج از جوِ زمین را پرواز کند. نیل و گروهش با شجاعت و صبوری سالها تلاش کردند و بعد از قدمهای کوچک بسیار، بالأخره یک گام بزرگ را باهم برداشتند؛ آنها سفینهی ماه نشینشان را روی ماه فرود آوردند.
آدمهای معمولی جهان را تغییر میدهند – این منم ماری کوری
ماری کوری از همان دوران کودکی، عاشق علم بود و دلش میخواست تأثیر مهمی بر دنیا بگذارد. راستش ماری اواخر دههی 1800 زندگی میکرد و آن روزها دخترها نمیتوانستند دانشمند شوند، تازه گاهیوقتها هم اصلاً اجازه نداشتند درس بخوانند. ماری کوری کوتاه نیامد و نگذاشت چیزی سد راهش شود و با تشویق خانواده آنقدر درس خواند و آزمایش کرد تا پیشگام علوم فیزیک و شیمی شد. فکرهای بکر و کشفهای او از مهمترین دستاوردهای تاریخ علم هستند.
هریسون چسبنده
لطفا مراقب باشید هریسون به شما نچسبد.
لیزه لوته ناقلا شده!
لیزه لوته خیلی ناقلا شده بود!
او یک جایی قایم میشد و منتظر میماند تا سروکلهی آقای پستچی پیدا شود. بعد هم از مخفیگاهش بیرون میپرید و ماغ بلندی میکشید و چهارنعل میدوید تا او را از مزرعه فراری بدهد. اوه! همهی بستههای پستی هم خردوخاکشیر میشد.
لیزه لوته حموم نمیره!
لیزه لوته شده بود شوالیهی شجاع!
او از قلعهاش در برابر مرغها و خروسها دفاع میکرد.
خانم مزرعهدار داد زد: «بازی دیگر بس است! وقت حمام کردن است!»
همهی حیوانات مزرعه حمام کردند و تروتمیز و دستهگل شدند.
من نبودم که!
او همیشه یک جواب در آستین دارد! چرا دفتر مشقت کثیف است؟ من نبودم که! تقصیر خودکار مکار است! چرا خرچنگقورباغه نوشتهای؟ چندبار بگم! زیر سرخودکار است! خلاصه زیر بار چیزی نمیرفت و همهچیز را گردن دیگران میانداخت از خودکار بگیر تا کولهپشتی، شانه و بالش همه مقصر بودند بهجز خودش! یک روز صدای همهی وسائل درمیآید و تصمیم جالبی میگیرند.
چطوری معذرت بخواهیم
تو هم ممکن است اشتباه کنی! فرقی نمیکند بزرگ باشی یا ریزهمیزه. وقتی کاری میکنی که دیگران را میرنجاند، بهتر است معذرت بخواهی...ولی آخه چطوری؟!
جوجه بغلی
جوجهی قصهی ما بالهاش با بقیه فرق داره و نمیتونه پرواز کنه اما به یه درد بزرگ دیگه میخوره و اونم بغل کردنه. کافیه جوجه بغلی یه بغل بهتون بده تا تمام درد و غماتون رو یادتون بره. علاوه بر داستان بامزه، تصویرای این کتاب هم جذابه و پر از جزئیات و برای همین تو دل بچهها میشینه.
آدمهای معمولی جهان را تغییر میدهند – این منم ملاله یوسفزی
من به قدرت تحصیل و آموزش باور دارم!
گرگی که گم شد!
ویلف، قهرمان قصهی ما، از گلهاش جا میماند و گم میشود. در مسیر برگشت به خانه ماجراهای عجیبی برای این بچه گرگ بازیگوش اتفاق میافتد...
لیزه لوته مریض شده!
لیزه لوته بیحال بود و رنگ و رویش هم پریده بود!
عچوووو! انگاری سرما خورده.
خانم مزرعهدار چندتا روش خانگی برای درمان سرماخوردگی بلد بود، اما لیزه لوته بهتر نشد که نشد.
لیزه لوته حوصله نداره!
آخجان، بادبادک بازی!
لیزه لوته میخواست بادبادک جدیدش را هوا کند، که یکهو شُرشُر باران بارید. لیزه لوته مجبور شد توی خانه بماند .حالا باید چه کار کند تا حوصلهاش سر نرود؟
وقتی مادربزرگ به تو نهال لیمو هدیه میدهد
وقتی مادربزرگ برای تولدت یک نهال لیمو به تو میدهد، با آن چه کار میکنی؟ وقتی مادربزرگ برای تولد لولا نهال لیمو به او هدیه میدهد، لولا متعجب و ناراحت شد. اما وقتی لولا به راهنماییهای بامزه و دقیق راوی عمل میکند متوجه میشود که نهال لیمو دقیقا همان چیزیست که به آن نیاز دارد.
آدمهای معمولی جهان را تغییر میدهند – این منم محمدعلی کلی
همیشه بهخاطر عقایدم روی رینگ زندگی مبارزه کردم. محمدعلی، مبارز افسانهای دنیا، روی رینگ بوکس بینظیر بود. از او بهعنوان بهترین بوکسور تاریخ یاد میشود، اما خودش میگوید مهمترین مبارزههایش علیه تبعیض نژادی در بیرون از رینگ بوده است. او اسمش را از کاسیوس کلی به محمدعلی تغییر داد و مسلمان شد. محمدعلی کوشید علیه بیعدالتی مبارزه کند. وقتی بقیه سعی میکردند او را بیرحمانه از روی رینگ زندگی پرت کنند بیرون، این بوکسور بینظیر و خستگیناپذیر پایِ عقاید و باورهایش ماند و کوتاه نیامد. محمدعلی رنج تمرین و مبارزه را تحمل کرد تا بتواند قهرمان مردم باشد.