استگو کلموس
کتاب داستان دایناسوری از گونهی گیاهخوارِ استگوساروس است که یک تفاوت مهم با برادرانش دارد: یکعالمه کلمه بلد است و از آنها برای توضیح چیزهایی که میبیند، استفاده میکند. او با دایناسوری از گونهی گوشتخوار اَلوساروس روبهرو میشود و…
قصه های چارلی و لولا ۰۴ – من خوابم نمیآید
بعضی شبها چارلی باید لولا را بخواباند، اما این اصلا کار راحتی نیست چون لولا اصلا خوابش نمیآید و حتی وقتی میفهمد ببرها بهجایش شیر قبل از خوابش را میخورند و شیر از مسواکش استفاده میکند هم تغییری در نظرش ایجاد نمیشود.
احمق بانمک ۲/ موزه ی گربه ها
اینجا هم خیلی میخندید و هم خیلی حرص میخورید. برادرهای آنژل او را احمق بانمک صدا میکنند و او هم هر بار با کمک دروهمسایه و دو دوست عزیزش کلوئه و کوین حسابشان را میرسد. ضمناً آنژل عاشق لباس صورتی، آبنبات، ماست لیمویی و مَشویو عروسک شیرش است و از دوستی با کوین لذت میبرد، البته اگر برادرهای وحشیاش بگذارند...!
احمق بانمک ۳/ بالنی با دو بلیت اضافه
اینجا هم خیلی میخندید و هم خیلی حرص میخورید. برادرهای آنژل او را احمق بانمک صدا میکنند و او هم هر بار با کمک دروهمسایه و دو دوست عزیزش، کلوئه و کوین، حسابشان را میرسد. در ضمن آنژل عاشق لباس صورتی، آبنبات، ماست لیمویی و مَشویو، عروسک شیرش، است و از دوستی با کوین لذت میبرد، البته اگر برادرهای وحشیاش بگذارند!
هنری زلزله ۹ – هنری زلزله و ماشین زمان
در هرکدام از کتابهای مجموعه هنری زلزله، چهار داستان مستقل طنز و بامزه از هنری می خوانید. هنری زلزله با شیطنتهایش نسبت به والدین، برادر کوچک و دوستانش هربار شما را سرگرم کرده و میخنداند.
هنری زلزله ۱۰ – هنری زلزله و عشق فوتبال
در هرکدام از کتابهای مجموعه هنری زلزله، چهار داستان مستقل طنز و بامزه از هنری می خوانید. هنری زلزله با شیطنتهایش نسبت به والدین، برادر کوچک و دوستانش هربار شما را سرگرم کرده و میخنداند.
هنری زلزله ۶ – هنری زلزله در جشن تولد
فرانچسکا سایمون امروزه نویسندهی بسیار معروفی است که هم داستانهای طنز کودکانه مینویسد و هم نمایشنامه و هم کتاب آشپزی! او با همسر و پسرش در لندن زندگی میکند.
تعطیلات بارباپاپا
بارباها برای تعطیلات به جزیرهی خوشآبوهوایی رفتهاند، اما بچههای بارباپاپا باهم دعوا میکنند و بعد تصمیم میگیرند هر کدام در گوشهای از جزیره خانهای برای خود بسازند تا دیگر پیش هم نخوابند.
قصه های چارلی و لولا ۲۵ – میخواهم مثل تو خیلی بزرگ شوم
لولا خیلی دلش میخواهد زودتر بزرگ شود تا بتواند همه کارهایی را که چارلی انجام میدهد انجام بدهد. اما بعد با این مسئله مواجه میشود که تا وقتی کوچک است خیلی کارهای جالبتر میتواند بکند.
قصه های چارلی و لولا ۱۲ -راستش را به او بگو
لولا ژاکت پشمالوی جدید لوتا را قرض میگیرد و کیف سگکدارش را در عوض به او میدهد؛ اما آیا میتواند در اداره پست و سوپرمارکت و زیر باران هم به خوبی از آن نگهداری کند؟
کودکانههای بامداد – ملکه ی سایه ها
روزی روزگاری خواهر و برادری بودند که باهم کبوترها را در آسمان نگاه میکردند. برادر به خواهرش گفت دلت میخواست جای کبوترها باشی؟ خواهر گفت بله. و برار به او گفت پس بال بزن و برو. و خواهر کبوتری شد و پرواز کرد و رفت. و برادر از آن پس جستجویش را برای بازیافتنش در کاخ ملکهی سایهها و آزاد کردنش از بند او آغاز کرد.
خواهری برای خرگوش کوچولو!
خوندن کتابهای تصویری با داستان ساده برای بچهها این حسن رو داره که بعدتر بچهها فقط با ورق زدن اون کتابا میتونن داستان رو توی ذهنشون مرور کنن. مجموعهی سه جلدی خرگوش کوچولو از اون کتابهاست که میتونین برای بچههای ۱.۵ سال به بالا بخونید و به خاطر مقوایی بودن کتابها با خیال راحت بدینش دست خود بچهها تا ورق بزنن. این مجموعه سه جلد داره: صبح بخیر خرگوش کوچولو! شب بخیر خرگوش کوچولو! خواهری برای خرگوش کوچولو!
دری و دندان شیری
دری اولین دندانش لق شده و همهاش دارد از پری دندان حرف میزند. (و خب این هم طبیعتاً اعصاب خواهر و برادرش را خرد کرده!) خانم گابل گراکر، دشمن خیالی دُری، سعی میکند جای فرشتهی دندان را بگیرد و شبها او به اتاق بچهها سر بزند و دندانها را بدزدد. حالا وقت این رسیده که دری یک نقشهی درستوحسابی بکشد و کار فرشتهی دندان را به او برگرداند...
بری بی عرضه ۵ – معمای آب میوه ی مچاله
به دنیا آمدن برادر بری، دردسرهایی با خود دارد؛
و این تازه شروع ماجرای کارآگاه بیعرضه است…
قندعسل ۳ – خل بازی های قندعسلی
پیتر یک لحظه هم از دست برادر پنج سالهاش، قندعسل، آرامش ندارد. او که معلوم نیست بچه است یا زلزله، نقشههای زیادی هم توی سرش دارد؛ خیال دارد با شیلا تابمن، همان دشمن قسم خوردهی پیتر، عروسی کند. این خبر برای خراب کردن تعطیلات تابستان پیتر بس نبود که حالا پدر و مادرش هم تصمیم گرفتهاند ویلایی درست کنار ویلای شیلا و خانوادهاش اجاره کنند. پیتر بیچاره مجبور است سه هفته با قندعسل و شیلا سر کند. این مصیبت نیست؟!