بارباپاپا
بارباپاپا در باغچهی خانهی فرانسوا به دنیا میآید. اما انگار هیچ جا جای مناسبی برایش نیست، نه آن خانه، نه باغ وحش، نه نه هتل و سینما...
بارباپاپا در مریخ
باباها یک پیام موسیقایی از مریخ دریافت میکنند و بای فهمیدن اینکه در مریخ ساز و موسیقی وجود دارد یا نه به آنجا سفر می کنند.
تآتر بارباپاپا
سیرک جدیدی از شهر بارباها رد میشود اما در آنجا توقف نمیکند چون می"وید شهر شما زیادی کوچک است. بارباپاپا هم تصمیم میگیرد خودش یک نمایش درستوحسابی برای بچهها تدارک ببیند.
تعطیلات بارباپاپا
بارباها برای تعطیلات به جزیرهی خوشآبوهوایی رفتهاند، اما بچههای بارباپاپا باهم دعوا میکنند و بعد تصمیم میگیرند هر کدام در گوشهای از جزیره خانهای برای خود بسازند تا دیگر پیش هم نخوابند.
خانه ی بارباپاپا
خانوادهی باباها متوجه میشوند خانهشان دیگر برای همهشان جا ندارد و باید به دنبال جای بزرگتری بگردند، اما این تازه شروع ماجراست، پیدا کردن خانهی مناسب به این راحتی ها هم نیست...
درخت بارباپاپا
تابستان به پایان رسیده است و فرانسوا و کلودین همراه بارباها برای چیدن تمشک به دل طبیعت رفتهاند. بهترین بوتههای تمشک روی جزیره رشد کردهاند، ولی چطور میتوان به آنجا رفت؟
زمستان بارباپاپا
فصل زمستان فرا رسیده و پرندههای زیادی به محل زندگی بارباها آمدهاند، اما آنها نیاز به هوای گرم دارند و باید برای زنده ماندنشان شرایط آب و هوایی را تغییر داد، که به این راحتیها نیست.
سفر بارباپاپا
مدتی است که بارباپاپا ناراحت است. و دکتر به او میگوید که نیاز به یافتن یک بارباماما دارد، اما یافتن بارباماماها به این سادگی نیست و برای یافتن یکی از آنها بارباپاپا باید سفر را آغاز کند.
کشتی فضایی بارباپاپا
بارباها کنار برکه به حیواناتی که از دست شکارچیها و محیط زیست آلوده آزرده شدهاند برمیخورند و سعی میکنند آنها را نجات دهند. اما روی کرهی زمین هیچ جای پاکیزهای باقی نمانده.