کتاب قصه های الفبا
یک کتاب جمعوجور که کنار آموزش الفبا به کودکان، یکعالم قصههای بامزه هم برایشان تعریف میکند. در هر داستان با یکی از حروف الفبا آشنا میشویم. پِ بیپیراهن، جیم جادوگر، رِ رقاص، شین بیشلوار، میم کلهگنده، واو وزوزو و خلاصه همهی حروف الفبای فارسی.
لوتا پیترمن (۱) گوش تا گوش خرگوش
مجموعهی لوتا پیترمن، دختر پردردسر
اسم من لوتا است، ده ساله و خیلی طبیعی. از پدر، مادر و برادرهایم که خیلی طبیعیترم. به خاطر همین اصلا نمیفهمم دلیل این اتفاقهای عجیبوغریب اخیر چیست. مثلا همین که سر کلاس آن جملههای خجالتآور روی تخته نوشته شد، یا اینکه غذای موردعلاقهام یک دفعه مزهی کلم بروکسل گرفت.
و آیا این اتفاقها به فلوت هندیای که مامان بهم کادو داده ربط دارد؟ تازه من اصلاً برای این داستانها وقت ندارم چون باید حیوان خانگی موردعلاقهام را پیدا کنم و برایش حسابی نقشه کشیدهام. البته اگر این فلوت فلانفلانشده بگذارد!
دوتا خفن ۴ آخرین خنده دو تا خفن
قبول دارید یکی از قشنگترین لحظههای زندگی وقتیه که انتظار به سر میآد؟ مخصوصا وقتی این دلتنگی و انتظار برای منتشرشدن کتاب مورد علاقهت باشه.
بالاخره آخرین جلد مجموعهی دوتا خفن با عنوان «آخرین خندهی دوتا خفن» منتشر شد. خودتون هم میدونید که این مجموعه یکی از باحالترین، خندهدارترین و خفنترین مجموعههاییه که نه فقط نوجوونها، بلکه حتی بزرگترها هم از خوندنش کیف میکنند و با خرابکاریها و شیطنتهاشون از ته دل میخندند!
تو آخرین جلد این مجموعه مدرسه تعطیل شده و مایلز و نایلز رفتهاند تو مخفیگاهِ جنگلی که پر از کتاب و سرگرمی و بازیه. یه حقهای میبندن و پرچم گروهان پاپا رو کِش میرن که فرماندهش جاش بارکینه. جاش قلدر قسم میخوره پرچمش رو پس بگیره. اینجوریه که یه دعوا به پا میشه. دعوا که چه عرض کنیم، یه نبرد! ولی از اونجا که فقط حقهبازها میدونن نبرد رو کجا باید تموم کرد، این جاشه که خودش رو خراب میکنه. دیگه باید خودتون جلد چهار رو بخونید تا بدونید «حقهبازی مال پرزورها نیست!» و «ظرافت هنر خیلی واسه انگشتهای زمخت این نکبت زیاده!» یعنی چی.
دوتا خفن ۳ تابستان خود را چگونه گذراندند؟
مدرسه تعطیل شده و مایلز و نایلز رفتهن تو مخفیگاه جنگلی که پر از کتاب و سرگرمی و بازیه. اونا یه حقهای میبندن و پرچم گروهان پاپا رو که فرماندهش جاش بارکینه کِش میرن. جاش قلدر قسم میخوره پرچمش رو پس بگیره و بینشون نبردی در میگیره. ولی از اونجا که فقط حقهبازها میدونن که نبرد رو کجا باید تموم کرد، این جاشه که خودش رو خراب و مضحکه میکنه. بخونین تا بدونین «حقهبازی مال پرزورها نیست!» و «ظرافت هنر خیلی واسه انگشتهای زمخت این نکبت زیاده!» یعنی چی.
بردن پیانو به ساحل؟ هرگز!
خب فرض کنیم وقتی مامان میگه وسایلتون رو جمع کنید میخوایم بریم ساحل منظورش پیانو هم بوده. اصلاً فرض کنیم کتابخونهها هم اجازه میدن با یه سیرک درست و حسابی داخل بشی. باشه قبول، مدرسهها هم که اجازهی ورود تمساح میدن. خب حالا اگر اینکارا رو بکنیم چی میشه؟ به نظر شما برای خودمون دردسر درست نکردیم؟ حتماً برای مادر و پدرا زیاد پیش اومده که مجبور باشن کلی برای بچههای کوچیکشون توضیح بدن که نمیشه اون چیزایی که میخوای با خودت بیاری فلان جا. اگه براتون پیش اومده ما خوندن این کتابهای خیلی بامزه رو بهتون پیشنهاد میکنیم. اگر پیش نیومده هم همینطور. بخونید و بخندید و حسابی با بچهها دربارهی اتفاقات مشابه شوخی کنید. آخه بچهها شوخی و خنده رو خیلی خیلی دوست دارن.
کارآگاه کرگدن ۵ – در جستجوی طوطی پلیسه
سه روز است که طوطیپلیسه به کارآگاهکرگدن سر نزده. یعنی کجا رفته؟ چه اتفاقی برای او افتاده؟ بله! او را دزدیدهاند! اما کار چه کسی است؟ ربایندهها چه میخواهند؟ کارآگاهکرگدن دستتنها این معما را حل میکند.
احمق بانمک ۲/ موزه ی گربه ها
اینجا هم خیلی میخندید و هم خیلی حرص میخورید. برادرهای آنژل او را احمق بانمک صدا میکنند و او هم هر بار با کمک دروهمسایه و دو دوست عزیزش کلوئه و کوین حسابشان را میرسد. ضمناً آنژل عاشق لباس صورتی، آبنبات، ماست لیمویی و مَشویو عروسک شیرش است و از دوستی با کوین لذت میبرد، البته اگر برادرهای وحشیاش بگذارند...!
احمق بانمک ۳/ بالنی با دو بلیت اضافه
اینجا هم خیلی میخندید و هم خیلی حرص میخورید. برادرهای آنژل او را احمق بانمک صدا میکنند و او هم هر بار با کمک دروهمسایه و دو دوست عزیزش، کلوئه و کوین، حسابشان را میرسد. در ضمن آنژل عاشق لباس صورتی، آبنبات، ماست لیمویی و مَشویو، عروسک شیرش، است و از دوستی با کوین لذت میبرد، البته اگر برادرهای وحشیاش بگذارند!
جونی بی جونز ۹ – مهمانی بالش های قلنبه
یک مامانبزرگ پولدار جونی را به خانهاش دعوت کرده... وای! خوابیدن توی یک خانهی بزرگ و زرق و برقدار خیلی کیف دارد... حتی اگر هزارتا قول هم به مامان و بابا داده باشی که نپری، ندوی، جیغ نکشی و... اما حواست کجاست، جونی؟ این چه وضع غذا خوردن است؟ چرا بالشها را پرت میکنی؟ نکند تمام قولها یادت رفته......
جونی بی جونز ۱ – اتوبوس بوگندوی خنگول
عجب اتوبوس ناجوری! اولین روز دورهی پیشدبستانی است. مامان، جونی را سوار اتوبوس مدرسه میکند؛ اما جونی اصلا از اتوبوس بوگندوی خنگول خوشش نمیآید. برای همین، وقتی زنگ آخر مدرسه میخورد همه سوار اتوبوس میشوند به جز جونی! کجایی جونی؟ زودباش... نکند توی مدرسه تنها بمانی و توی دردسر بیفتی؟
جونی بی جونز ۶ – جشن تولد جیم بدجنسه
تولد جیم بدجنسه است. او همهی بچههای کلاس را دعوت کرده، به جز جونی! خب شاید جونی هم جشن تولدش را شش ماه زودتر بگیرد و جیم را دعوت نکند. یا اثاثکشی کند و از اینجا برود... یا موهای جیم بدجنسه را بگیرد و محکم بکشد یا کارت دعوت یکی از بچهها را کش برود... مگه نه، جونی؟
جونی بی جونز ۷ – هیولای زیر تخت
مامان و بابا میگویند هیچ هیولایی در کار نیست. پس جای آب دهن هیولا چهجوری روی بالش جونی مانده؟ جونی میترسد بخوابد و هیولا پاهایش را ببیند که از تخت آویزان شده و... وای جونی! نکند هیولا فکر کند انگشتهای قلنبهی پایت سوسیسهای خوشمزهای هستند که باید قورتشان بدهد!
خانه هنری – بندپایان چندش آور
یک حشره گنده توی جالباسی است و عقربی هم توی آلونک!
داخل خانهی هنری شوید و با هنری و پرستارش دربارهی بندپایان چندش آور اطلاعات خفنی بدست آورید!
خانه هنری – دایناسور ها
یک دوترکی توی زیرزمین است و فسیل جای پا هم توی باغ!
در خانهی هِنری دربارهی دایناسورهای شگفتآور اطلاعات و حقایق جالب جمعآوری کنید!
خانه هنری – فضا
با هِنری هرآنچه که میتوان درباره فضا دانست را یاد بگیرید.
حقایق جالبی که ممکن است از آن بیخبر بوده باشید، خبر دار شوید!
استینک ۸ – و قورباغهای عجیب و غریب
شاید استینک خیلی وروجک باشد ولی توی کلاس شنا مثل یک بچه قورباغهی بیدستوپاست. روزی از نزدیک با یک قورباغهی جهش یافتهی عجیب و غریب روبهرو میشود و یکدفعه حسی قورباغهای در او گل میکند! کشمشهایی میخورد که شکل مگساند و بعد هم با کِرمها بازی میکند. حالا باید دید آیا استینک میتواند به پسر قورباغهای معرکه تبدیل شود؟