شده تاحالا از دست مامان، بابا یا دوست صمیمیتون ناراحت، عصبانی یا خسته بشید؟ انقد خسته که تصمیم بگیرید براشون تو اینترنت آگهی فروش بزنید و بخواید با یه چیز دیگه عوضشون کنید؟ خب، باید بهتون بگم این کاری بود که اسکار کرد. اسکار هشتونیم سالشه و از اینکه مامانش همیشه بهش میگه درس بخونه، سبزیجات بخوره یا شب زود بخوابه خسته شده و علاوه بر همهی اینها اسکار فکر میکنه مامانش به داداش کوچولوی نوزادش بیشتر از اون توجه میکنه و این موضوع دیگه حسابی اسکار رو کفری کرده و تصمیم گرفته که با کمک دوست صمیمیش، نورا، یه آگهی فروش برای مامانش تو اینترنت بذاره! این که بعد از گذاشتن اون آگهی چه اتفاقاتی میوفته و چی میشه که اسکار پشیمون میشه، انقدر بامزه و خندهدار هست که حتماً باید کتاب رو بخونید تا متوجهش بشید.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.