الفی و دزدان دریایی
الفی به استخر میرود.. زیر آب استخر، آن زیر زیر چه خبر است؟
الفی و شکار اژدها
الفی خیال میکند که یک شوالیه است. او حالا وظیفه ی مهمی روی دوشهایش احساس میکند.
بهترین داستان های تصویری – هتی پک
هتی پِک در تمام عمرش یک تخم گذاشته بود که آنهم جوجه نشده بود. اما او عاشق تخمها بود و همیشه خوابشان را میدید. برای همین راهی سفر سختی شد تا مادر همهی تخمهای رهاشدهی توی دنیا شود. و دست پر هم برگشت. داستان این کتاب خیلی بامزه است و خندهدار و پر از ماجرا. روباه قرمز خواندن این داستان را برای گروه سنی خردسال و الف(بچههای ۳ سال به بالا) بسیار بسیار پیشنهاد میکند.
پسری که با پیراناها شنا کرد
استن آخرین پشمکی را که به انگشتش چسبیده بود لیسید.
رز کولی گفت: «بهت میگم کی مشکلاتت تمام میشن.»
استن گفت: «از کجا میدونی من مشکل دارم؟»
ـاز چشمات فهمیدم. اسمت چیه، مرد جوان؟
استن گفت: «استن!»
ـیه سکه بده استن!
بعد صدایش را آورد پایین و ادامه داد: «شجاع باش و بیا تو!»
استن از پلهی کاروان که بالا میرفت، برقی طلایی به چشمش خورد. برق ماهیهای طلایی بود. همه در یک ردیف از قلاب آویزان بودند. سیزده تا ماهی طلایی ریزهمیزه. هرکدام توی یک کیسهی پلاستیک کوچولو زیر نور آفتاب شنا میکردند…
تابستان زاغچه
لیام پسر نوجوانی است که در یکی از روستاهای انگلستان زندگی میکند. انگلستان درگیر جنگ با عراق است.
جودی دمدمی ۱ – جودی انجمن مخفی تشکیل میدهد
جودی و دوستانش انجمنی مخفی تشکیل میدهند. تنها شرط عضویت در این انجمن این است که قورباغهای روی دستت جیش کند!
جودی دمدمی ۱۰ – جودی و طلسم بدشانسی
از وقتی مامانبزرگ جودی یک سکهی لهولورده به او داده جودی توی همه چیز شانس میآورد، از بولینگ گرفته تا مسابقهی هجی کلمات.
بیبروبرگرد، او سوار بر اسب خوششانسی است تا اینکه اتفاقی میافتد و بدشانسی از راه میرسد. یک حیاط پر از شبدر سه پر و بچه گربهی فراری و …
جودی دمدمی ۱۱ – جودی مریخی میشود
وقتش رسیده جودی اخمهایش را باز کند و لبخند بزند و با برادر کوچکش،استینکی لاستیکی مهربان بشود. اما مگر میتواند یک روز کامل خوشاخلاق باشد؟ چی؟ یک هفتهی کامل؟ البته با بافتنی انگشتی میتواند خودش را آرام کند و فکرش را از غرغر و بداخلاقی دور کند؛ ولی بافتنی انگشتی هم سختیهای خودش را دارد…
جودی دمدمی ۱۲ – جودی و فهرست آرزوها
جودی دمدمی ملکهی نوشتن فهرست است. او فهرستی از لقبهایی که به برادرش داده و فهرستی از هدیههای مورد علاقهاش دارد. و حتی فهرستی از فهرستهایش.
تا اینکه روزی چشمش به فهرست پیماهای مرموز مامانبزرگ لو میافتد. توی آن فهرست کارهایی عجیب و غریب نوشته شده: سوار فیل بشوم، توی یک قلعه بخوابم،اهرام مصر را ببینم…
وااای!حالا این فهرست پیمانهای چی هست؟
جودی دمدمی ۱۳ – ملکه می شود
قرار است جودی برای درس مطالعات اجتماعی، درخت خانوادگی یا همان شجرهنامه درست کند.
او از روی مدارک قدیمی خانوادگیشان میفهمد که ممکن است با ملکهی انگلستان نسبت فامیلی داشته باشد!
جودی آرام و قرار ندارد تا هرچه زودتر این خبر دست اول را به دوستهایش بگوید. اما در کلاس، وقتی جسیکا از درخت خانوادگیاش میگوید، رازهای تازهای برملا میشود که جودی را حسابی غافلگیر میکند.
جودی دمدمی ۱۴ – جودی کتاب خوان می شود
اولین مسابقهی کتابخوانی در راه است. گروه کرم کتابهای مدرسه ویرجینیا دیر دارند از صبح تا شب کتاب میخوانند. جودی دمدی و گروهش کتاب میخوانند و نکتههای مهم را حفظ میکنند. آنها سر میز شام، زیر پتو یا توی کلاس کاراته کتاب میخوانند؛ حتی سعی میکنند تندخوانی کنند.
آیا کرم کتابهای معمولی میتوانند با گروهی از آکادمی درخت هوش رقابت کنند؟
شایعهای بر سر زبانها افتاده که یک کلاس چهارمی توی گروه رقیب است! این همه هیجان نفس هر کرمکتابی را بند میآورد.
جودی دمدمی ۲ – جودی مشهور میشود
جسیکا، همکلاسی جودی، در مسابقه مقام اول را به دست میآورد و عکسش هم در روزنامه محلی چاپ میشود. جودی هم به فکر میافتد که کاری کند تا مشهور شود و عکسش را در همهی روزنامهها چاپ کنند.
و جودی برای مشهور شدن، چه کارها که نمیکند!
جودی دمدمی ۳ – جودی دنیا را نجات میدهد
جودی سر کلاس ناگهان میشنود که جنگلهای استوایی در خطر نابودی هستند. وقتی میفهمد که گونههای کمیاب طبیعت هم در خطرند ولی آدمها زبالهسازند،بیشتر میترسد و حالا جودی به فکر نجات دنیا افتاده است…
جودی دمدمی ۴ – جودی آینده را پیشگویی میکند
جودی دمدمی یک «انگشتر حالنما» جایزه میبرد. هر کس نگین انگشتر را فشار دهد، رنگ نگین عوض میشود و انگشتر حالش را نشان میدهد.
جودی میخواهد به کمک این انگشتر، آیندهی دیگران را پیشگویی کند. جالب اینکه بعضی از پیشگوییهایش درست از آب در میآید!
جودی دمدمی ۵ – جودی دکتر میشود
جودی دمدمی امروز تصمیم گرفته که در آینده دکتر شود. از خوششناسیاش،معلم علوم از بچهها میخواهد که هر کس دربارهی بخشی از بدن انسان تحقیق کند.
اما دردسر از جایی شروع میشود که جودی تصمیم میگیرد تحقیق خود را با یک عمل شروع کند. او میخواهد شکم قورباغهی برادرش را باز کند تا دل و رودهاش را ببیند و دوباره آن را بخیه بزند!
جودی دمدمی ۶ – کتاب دور دنیا در هشت روز و نصفی
ایمی نیمی دوست جدید جودی،او را در انجمن اسم- من- یک – شعر – است عضو می کند. جودی آنقدر با ایمی صمیمی میشود که نمیتواند از او دل بکند. اما لاکی و فرانک هم که حسودیشان شده با جودی قهر میکنند. آنها قرار بود با هم روی پروژهی «دور دنیا در هشت روز» کار کنند، اما حالا؟… داستان پیچ خورد، نه؟