قصه های دوستی ۴ – کی امشب به من شب به خیر می گوید
وقت خواب است اما بره کوچولو مامانش را پیدا نمی کند؟ پس کی امشب او را می خواباند؟ خانم گاوه می گوید:»من...من نگران نباش! بلدم چه طور شب به خیر بگویم.« اما نه، این طوری نیست! نه خانم گاو می تواند بره کوچولو را بخواباند، نه خانم گربه و خانم اسب و بقیه ی حیوانات مزرعه. فقط مامان گوسفند بلد است چه طور به بره کوچولو شب به خیر بگوید.
داستان های زیر آب – هشت پای گیگیلی
هشت پای گیگیلی، هشت بازوی چرخان و پیچ وا پیچ دارد و عاشق این است که بقیه را قلقلک بدهد. یک روز صدف دریایی را قلقلک کوچولوموچولویی می دهد، صدف از جا می پرد و مروارید عزیزش گم می شود. ای وای! حالا هشت پای گیگیلی میتواند مروارید را پیدا کند؟
رمان های کودک رولد دال ۷ – ماتیلدا
چرا باید رولد دال بخوانیم؟
دنیایی که رولد دال توی داستانهایش ساخته شگفتانگیز و جادویی است و این بزرگترین ویژگی داستانهای اوست. بچههایی که رولد دال میخوانند تشویق میشوند به شجاعت، خودباوری و ماجراجویی.
خواندن کتابهای رولد دال بسیار هیجانانگیز و شادیآور است. اگر دوست دارید بچههایی داشته باشید که این دنیا را خیلی جدی نگیرند، خیالپرداز و خلاق باشند و به نیروی شگفت خودباوری اعتقاد داشته باشند حتما و حتما برایشان کتابهای رولد دال را بخرید.
رمانهای کودک رولد دال مناسب 5 سال به بالاست
بارباپاپا
بارباپاپا در باغچهی خانهی فرانسوا به دنیا میآید. اما انگار هیچ جا جای مناسبی برایش نیست، نه آن خانه، نه باغ وحش، نه نه هتل و سینما...
قصه های من و بابام ۲ – کتاب شوخی ها و مهربانی ها
چند نفر از شما قصههای من و بابام رو میشناسین؟
حتماً خیلیهاتون. مهترین ویژگی این کتاب اینه که تصویرهای داستانیِ خیلی ساده داره. برای همین بچههایی که هنوز سواد خوندن و نوشتن ندارن هم میتونن با این کتاب اول تصویرخوانی رو یاد بگیرن. یعنی به ترتیب و با دیدن دقیق تصویرهای پشت سر هم خودشون از قصه سر دربیارن.
به همراه داشتن کلاه ضروری است!
شما صمیمانه دعوت میشوید به مهمانی کلاه؛ بزرگترین و بهترین مهمانی قرن! اما باید قوانین مهمانی را دقیق رعایت کنید! فقط حواستان حسابی جمع باشد که غافلگیر نشوید ...
داستان های فیلی و فیگی ۰۷ – توپم کجاست؟
به نظر فیلی پرتاب توپ کلی فوتوفن دارد. ولی فیگی یک چیزی میداند که فیلی اصلاً ازش خبر ندارد...
جوجه بغلی
جوجهی قصهی ما بالهاش با بقیه فرق داره و نمیتونه پرواز کنه اما به یه درد بزرگ دیگه میخوره و اونم بغل کردنه. کافیه جوجه بغلی یه بغل بهتون بده تا تمام درد و غماتون رو یادتون بره. علاوه بر داستان بامزه، تصویرای این کتاب هم جذابه و پر از جزئیات و برای همین تو دل بچهها میشینه.
خانواده ی جورواجور ۲ – بابای خوش مزه
بعضی باباها راه رفتن یادت میدهند؛ بعضی باباها اسکیتسواری.
باباها جورواجورند. هرکدام یک کارهایی بلدند و یکجور کمکت میکنند. اما همهی باباها دوست دارند که وقتی خوابیدی تماشایت کنند و از تو میخواهند خودت باشی.
مبادله ی ساندویچی
لی لی و سلما بهترین دوستان هم هستند. آنها همه کارهایشان را باهم انجام می دهند. تا اینکه یک روز ناگهان وضعیت تغییر می کند و سر غذا دعوایشان می شود. آیا لی لی و سلما می توانند تفاوت هایشان را کنار بگذارند و دوستی شان را حفظ کنند؟ آیا یک ساندویچ دوستی آنها را خراب می کند؟
اجازه هست؟
کتاب تصویری «اجازه هست؟» داستان یه اردک تنهاست که تصمیم گرفته دوستهای جدیدی برای خودش پیدا کنه.
به خاطر همین برای این که تو گروههای مختلف دوستی پذیرفته بشه، میخواد زورکی هم که شده خودش رو شبیه اونها کنه.
مثلا وقتی به باشگاه شیرها میره، یه کلاهگیس فرفری میذاره تا شبیه یالِ شیرها بشه. حالا ظاهرش رو شبیه شیرها کرد، با اخلاق و رفتارش چه کار میخواد بکنه؟ نمیتونه مثل یه شیر غرررررررررش کنه!
اینجوریهاست که نه تو باشگاه شیرها راهش میدن، نه تو باشگاه مارها، نه تو باشگاه فیلها..
بچههای اطراف جهان – کانادا – پسری که صدای خرس ها شد
«پسری که صدای خرسها شد» داستان واقعی نوجوانی است که میخواهد گونهی نادری از خرسها را نجات دهد ولی برای این کار باید بر مشکل خودش هم غلبه کند.
بچههای اطراف جهان – بورکینافاسو – دختری که مزرعه را نجات داد
«دختری که مزرعه را نجات داد» داستان واقعی نوجوانی است که از دوچرخهی قرمزی که هدیه گرفته برای فروش محصولات مزرعه و دور کردن پرندگان کمک میگیرد و خانوادهاش را خوشحال میکند.
قصه های دوستی ۵ – نیکی و هدیه ی هیجان انگیز تولد
تولد مامان خرگوش است و همه ی بچه خرگوش ها برای مامان هدیه ای درست کرده اند؛ همه به جز نیکی. مامان می پرسد:»پس نیکی کجاست؟« صبر کن مامان خرگوش! نیکی دارد به یک هدیه ی مخصوص فکر می کند.
جودی دمدمی ۹ – جودی و تابستان پرماجرا
بابا و مامان به سفر میروند و جودی و استینک را به عمه اُپال میسپارند. حالا این به کنار، دو تا از رفیقهای جودی هم میخواهند تعطیلات را به جای دیگری بروند.
جودی از تابستان کسلکنندهای که در پیش دارد، شاکی است؛ اما اتفاقهایی میافتند که او به خواب هم نمیدید!
جنگی که نجاتم داد
آدا بهخاطر معلولیتش توسط مادرش موردتمسخر، قرار میگیرد و مجبور است کارهای سختی برایش انجام بدهد. تا اینکه جنگ آغاز میشود و بچهها، آدا و برادرش، مجبور میشوند به یک شهر حومهای فرستاده شوند تا پیش خانمی به نام سوزان زندگی کنند.